کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دبیران پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
دبیران
لغتنامه دهخدا
دبیران . [ دَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان هشیوار بخش داراب شهرستان فسا. در 6 هزارگزی جنوب داراب و نقش شاپور. جلگه . گرمسیر و مالاریائی . دارای 67 تن سکنه . آب آنجا از چشمه و محصول آنجاغلات و برنج و حبوبات و شغل اهالی آن زراعت و قالی بافی و راه آن مالر...
-
دبیران
لغتنامه دهخدا
دبیران . [ دَ ] (اِخ ) قریه ای است یک فرسنگ و نیمی جنوب شهر داراب . (فارسنامه ٔ ناصری ).
-
دبیران
لغتنامه دهخدا
دبیران . [ دَ ] (اِخ ) نام خانواده ای نامور به قزوین بروزگار حمداﷲ مستوفی و پیش از وی . مستوفی در تاریخ گزیده آرد مردمان عالم و صالح بودند از ایشان مولانای سعید استاد علماء زمان نجم الدین علی بن عمر الکاتبی عدیم المثل بود و از وصف مستغنی . (تاریخ گزی...
-
دبیران
لغتنامه دهخدا
دبیران . [ دَ ] (اِخ ) نجم الدین قزوینی از خانواده ٔ دبیران آن شهر و از یاران و دستیاران خواجه نصیرالدین طوسی و مؤیدالدین عروضی در ساختن زیج خاقانی بفرمان هلاکوخان مغول است و بدین تقدیر از دانشمندان قرن هفتم هَ . ق . بشمارست . (تاریخ گزیده چ اروپا ص...
-
واژههای مشابه
-
دبیران دبیر
لغتنامه دهخدا
دبیران دبیر. [ دَ دَ ] (اِ مرکب ) دبیربد. مهشت دبیر. رئیس دبیران . رجوع به دبیربد و کتاب ایران در زمان ساسانیان شود.
-
نجم دبیران
لغتنامه دهخدا
نجم دبیران .[ ن َ م ِ دَ ] (اِخ ) رجوع به نجم الدین دبیران شود.
-
علی آباد دبیران
لغتنامه دهخدا
علی آباد دبیران . [ ع َ دِ دَ ] (اِخ ) دهی است از بلوک داراب واقع در یک فرسخ و نیمی جنوب شهر داراب . (ازفارسنامه ٔ ناصری ص 202، بلوکات فارس ، بلوک داراب ).
-
نجم الدین دبیران
لغتنامه دهخدا
نجم الدین دبیران . [ ن َ مُدْ دی ن ِ دَ ] (اِخ ) علی بن عمربن علی قزوینی ، مکنی به ابوالحسن و ملقب به نجم الدین و معروف به دبیران و کاتبی قزوینی و علامه . از دانشمندان و ستاره شناسان عصر هلاکوخان مغول است و به روایت مؤلف حبیب السیر «در وقتی که خواجه...
-
جستوجو در متن
-
منشی باشی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی. ترکی] [قدیمی] monšibāši رئیس منشیان؛ بزرگتر دبیران.
-
قزوینی
لغتنامه دهخدا
قزوینی . [ ق َزْ ] (اِخ ) علی بن عمربن ابوالحسن دبیران کاتبی . رجوع به دبیران (نجم الدّین ...) شود.
-
قزوینی
لغتنامه دهخدا
قزوینی . [ ق َزْ ] (اِخ ) نجم الدین دبیران . رجوع به دبیران (نجم الدّین ...) شود.
-
secretariat
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دبیرخانه، هيئت دبیران و کارمندان دفتری
-
secretariats
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دبیرخانه ها، دبیرخانه، هيئت دبیران و کارمندان دفتری