کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دبوسی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
دبوسی
لغتنامه دهخدا
دبوسی . [ د ] (اِخ ) ابوزید عبداﷲبن عمربن عین القاضی از مردم دبوسه ٔ بخارا و از مشاهیر فقهاء حنفی است و اول کسی است که علم خلاف وضع کرده و بر وجود بیرون آورده است . وفات وی در بخارا به سال 403 (یا 430) هَ . ق . بوده است او راست : کتاب الاسرار و تقویم...
-
دبوسی
لغتنامه دهخدا
دبوسی . [ دَ ] (اِخ ) دبوسیه . شهرکی است از ماوراءالنهر به سغد بر راه سمرقند آبادان وبا نعمت و آبهای روان و درختان . (حدود العالم ) : شحنه علی تکین به دبوسی گریخت . (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 348). خزانه و آنچه مخفی داشت با خویشتن به دبوسی برد تا آنجا جنگ...
-
دبوسی
لغتنامه دهخدا
دبوسی . [ دَ ] (اِخ ) سیدعلی بن مظفر علوی حسینی مکنی به ابوالقاسم از مردم دبوسه بوده که شهرکیست میان بخارا و سمرقند. (ابن خلکان ج 1 ص 274). و نسبتش به امام زین العابدین می پیوسته و از معاصران امام محمد غزالی بوده است . (غزالی نامه ٔ همائی ص 285).
-
دبوسی
لغتنامه دهخدا
دبوسی . [ دُ ] (اِخ ) (کلود) آهنگسازفرانسوی متولد به سال 1862 در ژرمن آن له و متوفی به سال 1918 م . وی زبان موسیقی را تجددی بخشیده است .
-
جستوجو در متن
-
Claude Debussy
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کلود دبوسی
-
ابوزید
لغتنامه دهخدا
ابوزید. [ اَ زَ ] (اِخ ) عبداﷲبن عمربن عیسی دبوسی سمرقندی . رجوع به ابوزید دبوسی ، و رجوع به عبیداﷲ... شود.
-
ابوزید
لغتنامه دهخدا
ابوزید. [ اَ زَ ] (اِخ ) عبیداﷲبن عمر دبوسی . رجوع به عبیداﷲ... شود.
-
دبوسه
لغتنامه دهخدا
دبوسه . [ دَ س َ ] (اِخ ) شهر کوچکی است میان بخارا وسمرقند و دبوسی نسبت بدانجاست و عده ای از علما بدین شهر منسوبند. رجوع به دبوس و دبوسی و دبوسیه شود.
-
ابوزید
لغتنامه دهخدا
ابوزید. [ اَ زَ ] (اِخ ) دَبوسی . عبداﷲبن عمربن عیسی دبوسی سمرقندی ، فقیه حَنفی . او از مردم دبوس ، شهرکی میان بخارا و سمرقند است . موجد و مخترع علم خلاف است و او راست کتاب التّعلیقه در همین علم . و منصوربن محمد سمعانی را کتابی بر ردّ ابوزید است به ن...
-
عبدا
لغتنامه دهخدا
عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن عمربن عیسی ،مکنی به ابویزید دبوسی . نخستین کس است که علم خلاف را بوجود آورد. نسبت او به «بوسیه » بین بخاری و سمرقند است . مردی فقیه بود و به سال 420 هَ . ق . به بخاری درگذشت . او راست تأسیس النظر. (از الاعلام زرکلی...
-
راغنی
لغتنامه دهخدا
راغنی . [ غ َ ] (اِخ ) ابومحمد احمدبن محمدبن علی بن نصر سامی راغنی دبوسی . او از ابوبکر اسماعیلی روایت کرد و ابومحمد عبدالعزیزبن محمد نخشبی از او روایت دارد. (از اللباب فی تهذیب الانساب ج 1). و رجوع به انساب سمعانی شود.
-
قزغندی
لغتنامه دهخدا
قزغندی . [ ق ُ غ ُ ] (اِخ ) قاسم بن سهل بن محمود، مکنی به ابومحمد. از محدثان است . وی از حرث بن اسد عتکی دبوسی روایت نوشت و محمدبن بکربن احمد فقیه از او روایت نقل کرد. (اللباب فی تهذیب الانساب ).
-
حسن
لغتنامه دهخدا
حسن . [ ح َ س َ ] (اِخ ) ابن محمدبن صالح بن محمدبن محمد. خوش خط بود و از یونس دبوسی در قاهره علم آموخت و در 772 هَ . ق . درگذشت .او راست : معجم الشیوخ که شیوخ مصر و شام از زن و مردرا در آن یاد کرده است . (دررالکامنة ج 2 صص 36-37).
-
دبوس
لغتنامه دهخدا
دبوس . [ دَ ] (اِخ ) دبوسه . دبوسیه . نام قلعه ای است در مابین بخارا و سمرقند. (ناظم الاطباء). نام شهرکی میان بخارا وسمرقند. قلعه ای است در وسط میانکال که ولایتی است ازماوراءالنهر واقع شده است و بیک فاصله از سمرقند و بخارا است . (جهانگیری ) : و شصت م...