کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دبنگ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
دبنگ
/dabang/
معنی
کودن؛ احمق؛ گیج؛ کردنگ؛ کردنگل.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. احمق، کانا، کودن
۲. بیهوش، گیج، مست ≠ هوشیار
دیکشنری
foolish, idiot
-
جستوجوی دقیق
-
دبنگ
واژگان مترادف و متضاد
۱. احمق، کانا، کودن ۲. بیهوش، گیج، مست ≠ هوشیار
-
دبنگ
فرهنگ فارسی معین
(دَ بَ) (ص .) (عا.) احمق ، کودن .
-
دبنگ
لغتنامه دهخدا
دبنگ . [ دَ ب َ ] (ص ) در تداول عامه ، سخت احمق . بی مغز. دشنام گونه ای است مر احمق را. نادان . ابله . گول . مرد ابله و بداندام . (آنندراج ). مردم مجدر و بدشکل و تنبل . (ناظم الاطباء). تبنگ . کودک قوی البدن و صحیح الاعضاء. (شعوری ) : تا رشته به دست ا...
-
دبنگ
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عامیانه] dabang کودن؛ احمق؛ گیج؛ کردنگ؛ کردنگل.
-
دبنگ
دیکشنری فارسی به عربی
غبي
-
واژههای مشابه
-
دَبَنگ
لهجه و گویش تهرانی
کند ذهن ،آدم مضر و بی فایده ،الدنگ
-
واژههای همآوا
-
دَبَنگ
لهجه و گویش تهرانی
کند ذهن ،آدم مضر و بی فایده ،الدنگ
-
جستوجو در متن
-
تپنکوز
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] tapankuz = دبنگ
-
دنگل
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) ‹دنگ› [قدیمی] danga(e)l احمق؛ کودن؛ دبنگ.
-
هاج
واژگان مترادف و متضاد
بهتزده، حیران، دبنگ، سرگردان، سرگشته، گیج، مبهوت، متحیر، هامی
-
دبنگوز
فرهنگ فارسی معین
(دَ بَ) (ص .) 1 - دبنگ . 2 - الدنگ ، پفیوز، تنبل .
-
غبي
دیکشنری عربی به فارسی
بي مخ , ابلهانه , کند ذهن , نفهم , گيج , احمق , خنگ , دبنگ