کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دبلة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
دبلة
لغتنامه دهخدا
دبلة. [ ] (اِخ ) احتمال میرود که همان دبل حالیه باشد که مخروب است . (قاموس کتاب مقدس ).
-
دبلة
لغتنامه دهخدا
دبلة. [ دَ ل َ ] (ع اِ) نوعی از بیماری شکم . دبلِة. (منتهی الارب ). || بار درخت کریره (؟) است . (الفاظالادویه ).
-
دبلة
لغتنامه دهخدا
دبلة. [ دَ ل َ / دِ ل َ ] (ع اِ) انگشتری بی نگین . (دزی ج 1 ص 424). || حلقه ٔ کوچک فلزی پیرامون دسته ٔ افزار. ج ، دَبَل . (دزی ج 1 ص 424).
-
دبلة
لغتنامه دهخدا
دبلة. [ دُ ل َ ] (ع اِ) یک دسته از هر چیزی . || نوعی از بیماری شکم . دَبلَة. || لقمه ٔ بزرگ . (منتهی الارب ). || پاره ٔ ناطف . (مهذب الاسماء). ج ، دبل . (مهذب الاسماء). || سوراخ تبر. ج ، دُبُل . (منتهی الارب ). || غازی . (یادداشت مؤلف ). || تنگ یا ب...
-
جستوجو در متن
-
دبل
لغتنامه دهخدا
دبل . [ دُ ب َ ](ع ) ج ِ دُبلَة. (مهذب الاسماء). رجوع به دبلة شود.
-
دبل
لغتنامه دهخدا
دبل . [ دَ ب َ ] (ع اِ) ج ِ دبلة [ دَ / دِ ل َ ] . (دزی ج 1 ص 424). رجوع به دبلة شود.
-
دبل
لغتنامه دهخدا
دبل . [ دُ ب َ ] (ع اِ)ج ِ دبلة. (منتهی الارب ). رجوع به دُبلَة شود. || ج ِ دبیل . (منتهی الارب ). رجوع به دَبیل شود.
-
غازی
لغتنامه دهخدا
غازی . (ص ، اِ) زن فاحشه . (از برهان ). || چرب روده ٔ پرمصالح . (برهان ). چرغند. || لقمه ٔ بزرگ . پیته ٔ درشت دبلة.(منتهی الارب ). || معرکه گیر. (از برهان ). ریسمان باز. (برهان ) (جهانگیری ). رسن باز : بر زلف شبان غازی چون دلو رسن بازی آموخت که یوسف ...
-
لقمة
لغتنامه دهخدا
لقمة. [ ل ُ م َ / ل َ م َ ] (ع اِ) لقمه . نواله . (منتهی الارب ). تکه . اکله . توشه . گراس . تک . پیچی (در تداول مردم قزوین ). آنچه از خوردنی زفت که به یکبار در دهان کنند. مقدار طعامی که یکبار در دهن نهند، و به فارسی فربه از صفات اوست و با لفظ خوردن ...