کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دباغ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
دباغ
/dabbāq/
معنی
کسی که پیشهاش پاک کردن و پرداخت دادن پوست حیوانات است؛ پوستپیرا.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
پوستپیرا، چرمساز
دیکشنری
dresser, tanner
-
جستوجوی دقیق
-
دباغ
واژگان مترادف و متضاد
پوستپیرا، چرمساز
-
دباغ
فرهنگ فارسی معین
(دَ بّ) [ ع . ] (ص .) پوست پیرا، چرمگر.
-
دباغ
لغتنامه دهخدا
دباغ . [ دَب ْ با ] (اِخ ) الشیخ ابوزید عبدالرحمن بن محمدبن عبداﷲ الانصاری الاسیدی مشهور به دباغ متولد به سال 605 و متوفی به سال 696 هَ . ق . مردی فقیه و مورخ و عالم و ازمردم قیروان بود. تألیفاتی دارد که از آن جمله است کتابی نیکو و سودمند در باره ٔ ...
-
دباغ
لغتنامه دهخدا
دباغ . [ دَب ْ با ] (اِخ ) دهی است از دهستان سارال بخش دیواندره شهرستان سنندج واقع در 5هزارگزی باختر دیواندره و راه شوسه . آب آن از چشمه . محصول آن غلات و حبوبات و توتون و لبنیات . شغل اهالی زراعت و گله داری و راه آنجا مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی...
-
دباغ
لغتنامه دهخدا
دباغ . [ دَب ْ با ] (اِخ ) نام موضعی به چهاردانگه ٔ مازندران . (سفرنامه ٔ رابینو بخش انگلیسی ص 124).
-
دباغ
لغتنامه دهخدا
دباغ . [ دَب ْ با ] (ع ص ) پوست پیرا. (منتهی الارب ) (دستور اللغة) (دهار) (مهذب الاسماء). پوست پیراه . پوست پیرای . آنکه پوست را پیراید. کلغارگر. (ملخص اللغات حسن خطیب ). آشگر. چرمگر. بسیار پیراینده پوست . ج ، دباغون . (مهذب الاسماء). در قاموس کتاب م...
-
دباغ
لغتنامه دهخدا
دباغ . [ دِ ] (ع اِ) آنچه بدان پوست پیرایند. (منتهی الارب ). دِبغ. (منتهی الارب ).
-
دباغ
لغتنامه دهخدا
دباغ . [ دِ ] (ع مص ) پیراستن پوست را. دبغ. دباغة. (منتهی الارب ). پوست پیراستن . (تاج المصادر بیهقی ) (دهار). رنگ سبز دادن جامه را. (منتهی الارب ).
-
دباغ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی] dabbāq کسی که پیشهاش پاک کردن و پرداخت دادن پوست حیوانات است؛ پوستپیرا.
-
دباغ
واژهنامه آزاد
چرمگیر، پوست پیرا
-
دباغ
واژهنامه آزاد
پوست پیرا،چرمگر
-
واژههای مشابه
-
علی دباغ
لغتنامه دهخدا
علی دباغ . [ ع َ ی ِ دَب ْ با ] (اِخ ) ابن مصطفی دباغ حلبی شافعی ، مشهور به میقاتی و مکنّی به ابوالفتوح . رجوع به علی میقاتی شود.
-
دباغ زاده
لغتنامه دهخدا
دباغ زاده . [ دَب ْ با دَ ] (اِخ ) محمد افندی . از شیخ الاسلامان دولت عثمانی و فرزند شیخ محمود افندی است .به سال 1044 هَ . ق . درگذشته است . (قاموس الاعلام ).
-
دباغ کول
لغتنامه دهخدا
دباغ کول . [ دَب ْ با ] (اِخ ) نام موضعی به استرآباد رستاق مازندران . (سفرنامه ٔ رابینو ص 127 بخش انگلیس ).