کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دباس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
دباس
لغتنامه دهخدا
دباس . [ دَب ْ با ] (اِخ ) حماد.از مشایخ صوفیه است . (تاریخ گزیده چ اروپا ص 796).
-
دباس
لغتنامه دهخدا
دباس . [ دَب ْ با ] (ع ص ) آنکه عمل دبس کند یا آنرا بفروشد. دوشاب گر. (مهذب الاسماء) (دهار). دوشاب پز. شیره پز. این انتساب اشتغال به عمل دوشاب را میرساند. (سمعانی ). || دوشاب فروش . شیره فروش .
-
دباس
لغتنامه دهخدا
دباس . [ دُ ] (اِخ ) نام اسپ جباربن قرط است . (منتهی الارب ).
-
واژههای مشابه
-
بارع دباس
لغتنامه دهخدا
بارع دباس . [ رِ ع ِ دَب ْ با ] (اِخ ) رجوع به بارع و کشف الظنون و روضات الجنات ص 248 و معجم الادباء ج 4 ص 88 شود.
-
حسین دباس
لغتنامه دهخدا
حسین دباس . [ح ُ س َ ن ِ دَب ْ با ] (اِخ ) رجوع به حسین بارع شود.
-
جستوجو در متن
-
ابوطاهر
لغتنامه دهخدا
ابوطاهر. [ اَ هَِ ] (اِخ ) محمدبن محمد دبّاس بغدادی . رجوع به محمد... شود.
-
دوشاب پز
لغتنامه دهخدا
دوشاب پز. [ پ َ ] (نف مرکب ) دباس . شیره پز. که پختن دوشاب پیشه دارد. (یادداشت مؤلف ). رجوع به دوشاب شود.
-
شیره پز
لغتنامه دهخدا
شیره پز. [ رَ / رِ پ َ ] (نف مرکب ) دباس . که شیره پزد. که دوشاب پزد. (یادداشت مؤلف ).
-
شیره فروش
لغتنامه دهخدا
شیره فروش . [ رَ / رِ ف ُ ] (نف مرکب ) دباس . که فروختن شیره پیشه دارد. (یادداشت مؤلف ). ربی . (منتهی الارب ).
-
دوشابگر
لغتنامه دهخدا
دوشابگر. [ گ َ ] (ص مرکب ) کسی که شیره و دوشاب می سازد. (ناظم الاطباء). دباس . (دهار). دوشاب پز. (یادداشت مؤلف ). رجوع به دوشاب پز شود.
-
ابوعبدا
لغتنامه دهخدا
ابوعبدا. [ اَ ع َ دِل ْ لاه ] (اِخ ) حسین بن محمدبن عبدالوهاب . معروف به بارع دباس . نحوی شاعر. رجوع به ابوعبداﷲ بارع و رجوع به حسین ... شود.
-
ابوحازم قاضی
لغتنامه دهخدا
ابوحازم قاضی . [ اَ زِ م ِ ] (اِخ ) عبدالحمیدبن عبدالعزیز فقیه حنفی . او فقه از شیوخ بصره فراگرفت و قضاء شام و کوفه و کَرْخ داشت . طحاوی و دباس از شاگردان اویندو ابوالحسن کرخی درک صحبت وی کرده است . او راست : کتاب المحاضر و السجلات . کتاب الفرائض . ک...
-
اسماعیل
لغتنامه دهخدا
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن احمدبن حسن شاشی شافعی ملقب به نقاض و مکنی به ابوشریح . فقیهی ثقة و صدوق است و از ابوالحسن محمدبن عبدالرحمن دباس روایت دارد و ابوعبداﷲ فراوی و ابوالقاسم سحامی از او روایت کنند. وی بسال 407 هَ . ق . یا پیش از آن درگذشت . (تا...