کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دایی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
آقا دایی
لهجه و گویش تهرانی
ماتحت
-
پسردایی یا دختر دایی
دیکشنری فارسی به عربی
ابن العم
-
جستوجو در متن
-
خال
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمع: اَخوال] xāl = دایی
-
هالو
لهجه و گویش بختیاری
hâlu دایى.
-
هالو
واژهنامه آزاد
دایی
-
granduncle
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گره خورده، عمو یا دایی پدر و مادر، عمو بزرگ، دایی بزرگ
-
maiden flight
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پرواز دایی
-
خَالِکَ
فرهنگ واژگان قرآن
دايي تو
-
کاکو
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹کاکویه› kāku(o) دایی؛ برادر مادر.
-
خال
فرهنگ فارسی معین
[ ع . ] (اِ.) دایی ، خالو.
-
خالو
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) دایی ، برادر مادر.
-
کاکو
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) برادر مادر، دایی .
-
avuncular
دیکشنری انگلیسی به فارسی
avuncular، مانند دایی، مربوط بدایی
-
عم
دیکشنری عربی به فارسی
عمو , دايي , عم
-
خالو
واژهنامه آزاد
به معنای دایی و برادر مادر است.