کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
داو پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
داو نیافتن
لغتنامه دهخدا
داو نیافتن . [ن َ ت َ ] (مص مرکب ) مقابل داو یافتن . || کنایه از نانشستن نقش باشد بمراد. (برهان ). کنایه از اینست که نقش بعیش و مراد ننشیند. چیزی بدلخواه نیافتن . ناکامی . مقابل نشستن نقش است بمراد : حجام به نرد عیش غم داو نیافت در عرصه ٔ غم بغیر غم ...
-
داو یافتن
لغتنامه دهخدا
داو یافتن . [ ت َ ] (مص مرکب ) نقش نشستن بمراد. بهدف رسیدن .
-
داو زدن
لغتنامه دهخدا
داوزدن . [ زَ دَ ] (مص مرکب ) بنوبت بازی کردن .- داوتمامی زدن ؛ ادعای کمال کردن . دعوی کمال کردن .
-
داو آمدن
لهجه و گویش تهرانی
کرکری خواندن
-
داو بستن
لهجه و گویش تهرانی
شرط بستن
-
داو، دو، دور
لهجه و گویش تهرانی
نوبت بازی، نوبت ـ دعوا، ادعا
-
دست و داو
فرهنگ گنجواژه
نوبت، بازی.دست و داو داشتن= اختلاط داشتن.
-
جستوجو در متن
-
dao
دیکشنری انگلیسی به فارسی
داو
-
dawe
دیکشنری انگلیسی به فارسی
داو
-
dobe
دیکشنری انگلیسی به فارسی
داو
-
نوبت بازی
واژهنامه آزاد
داو.
-
نوبت
واژهنامه آزاد
داو.
-
ادعا
فرهنگ واژههای سره
داوی، داویدن، داوش، داو
-
داوطلب
فرهنگ واژههای سره
داو خواه، داوخواه، درخواستگر
-
Dow-Jones Industrial Average
دیکشنری انگلیسی به فارسی
داو-جونز متوسط صنعتی