کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
داوی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
داوی
لغتنامه دهخدا
داوی . (اِخ ) شیمیست مشهور انگلیسی بسال 1778 متولد شده و به سال 1829 م . درگذشته است و در شیمی کشفیاتی دارد. (قاموس الاعلام ترکی ).
-
داوی
لغتنامه دهخدا
داوی . (اِخ ) نام موضعی است در شمال شازری به جنوب شرقی خیوه .
-
داوی
لغتنامه دهخدا
داوی . [ وی ی ] (ع اِ) آن شیرکه بر سر آن پوستکی تنک بسته بود. (مهذب الاسماء).
-
داوی
لغتنامه دهخدا
داوی . [ وی ی ] (ع ص ) دوات دار. دویت دار.
-
واژههای مشابه
-
داوی رومی
لغتنامه دهخدا
داوی رومی . [ ] (اِ) هوفاریقون است رجوع به هوفاریقون شود.
-
واژههای همآوا
-
دعوی
واژگان مترادف و متضاد
ادعا، خواسته، مدعی
-
دعوی
فرهنگ فارسی معین
(دَ) [ ع . ] (مص م .) ادعا کردن ، خواستن .
-
دعوی
لغتنامه دهخدا
دعوی . [ دَع ْ ] (ع ، اِمص ، اِ) ممال از دَعْوی ̍. ادعا. (ناظم الاطباء). دعوی را غالباً مقارن با معنی می آرند. (یادداشت مرحوم دهخدا). دعوی مقابل معنی ، یعنی حقیقت و باطن آنچه ادعا شده است می آید : یکی مرد آمد [ زردشت ] به دین آوری به ایران به دعوی ّ ...
-
دعوی
لغتنامه دهخدا
دعوی . [ دَع ْ وا ] (ع اِمص ) اسم است از «ادعاء»، والف آن تأنیث راست بنابراین غیرمنصرف می باشد. (از اقرب الموارد). خواهانی . (منتهی الارب ). آنچه خواسته شود. (یادداشت مرحوم دهخدا). خواسته شده . (آنندراج ).زعم . (ترجمان القرآن جرجانی ). مشتق از دعاء ...
-
دعوی
لغتنامه دهخدا
دعوی . [ دُع ْ وی ی ] (ع ص نسبی ) نسبت است به دَعوة. || (اِ) ما بالدار (یا بالمکان ) دعوی ؛ یعنی نیست در خانه کسی ، و استعمال آن فقط در نفی است . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
-
دعوی
لغتنامه دهخدا
دعوی .[ دَع ْ وا ] (ع مص ) مصدر دُعاء است در تمام معانی . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). رجوع به دعاء (در معنی مصدری ) شود. خواندن . خواستن : فما کان دعواهم اًذ جأهم بأسنا اًلا أن قالوا اًنا کنا ظالمین . (قرآن 5/7)؛ پس چون عذاب ما بر آنها آم...
-
دعوی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] da'vi ۱. ادعای علمی یا هنری.۲. ادعا کردن.۳. ادعا.۴. [قدیمی] خواستن.۵. (حقوق، فقه) دادخواهی.۶. نزاع.۷. [جمع: دعاوی] خواهانی.۸. [قدیمی] کسی را خواندن.