کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
داود و جالوت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
داود و جالوت
فرهنگ گنجواژه
ضعیف و قوی.
-
واژههای مشابه
-
نی داود
لغتنامه دهخدا
نی داود. [ ن َ / ن ِ وو ] (اِ مرکب ) در موسیقی گوشه ای است از دستگاه همایون . (فرهنگ فارسی معین ).
-
تخت داود
لغتنامه دهخدا
تخت داود. [ ت َ ت ِ وو ] (اِخ ) نام کوهی در حوالی تفت که جایی است در یزد. (بهار عجم ) (از آنندراج ذیل تخت حیران ) : نه منظر اختران مسعوداورنگ نشین تخت داود.محسن تأثیر (از بهار عجم ).
-
اشک داود
لغتنامه دهخدا
اشک داود. [ اَک ِ وو ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) مهره ای باشد سرخ بغایت شفاف . از شرح تحفةالعراقین . (غیاث ) (آنندراج ).
-
باب داود
لغتنامه دهخدا
باب داود. [ ب ِ وو ] (اِخ ) یکی از درهای مسجد بیت المقدس است . (عقدالفرید چ مصر 1359 ج 7 ص 298).
-
حاجی داود
لغتنامه دهخدا
حاجی داود. (اِخ ) نام محلی است در مشرق شط فرات ، در مقابل جوادیه .
-
داود الاسمر
لغتنامه دهخدا
داود الاسمر. [ وو دُل ْ اَ م َ ] (اِخ ) ابن سلیمان . ذکر وی در باره ٔضمانی که زوجه ٔ وی عائشه دختر احمدالسکونی به چک کرده است آمده . رجوع به الحلل السندسیة ج 1 ص 408 شود.
-
داود الاسود
لغتنامه دهخدا
داود الاسود. [ وو دُل ْ اَس ْ وَ ] (اِخ ) او را پنجاه ورقه شعرست . (فهرست ابن الندیم ).
-
داود الچلبی
لغتنامه دهخدا
داود الچلبی . [ وو دُل ْ چ َ ل َ ] (اِخ ) (دکتر...) مؤلف کتاب مخطوطات موصل . (تاریخ علوم عقلی ص 379).
-
داود السجستانی
لغتنامه دهخدا
داود السجستانی . [ وو دُس ْ س َ ج ِ ] (اِخ ) صاحب صحاح است . (تاریخ گزیده ص 800).
-
داود العطار
لغتنامه دهخدا
داود العطار. [ وو دُل ْ ع َطْ طا ] (اِخ ) مکنی به ابوسلیمان . تابعی است .
-
داود القرشی
لغتنامه دهخدا
داود القرشی . [وو دُل ْ ق ُ رَ شی ی ] (اِخ ) ابوسلیمان . تابعی است .
-
داود المظفر
لغتنامه دهخدا
داود المظفر. [ وو دُل ْ م ُ ظَف ْ ف َ ] (اِخ ) پانزدهمین از امرای ارتقیه ٔ ماردین است . 769 - 778 هَ . ق .
-
داود المنتصر
لغتنامه دهخدا
داود المنتصر. [ وو دُل ْ م ُ ت َ ص ِ ] (اِخ ) هفدهمین ازائمه ٔ رسی است در سعدای یمن حدود سال 680 هَ . ق .