کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
داودی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
داودی
معنی
(وُ) (اِ.) نک داوودی .
فرهنگ فارسی معین
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
داودی
فرهنگ فارسی معین
(وُ) (اِ.) نک داوودی .
-
داودی
لغتنامه دهخدا
داودی . [ وو ] (اِ) نوعی گل است . گلی و نباتی است . (از آنندراج ). از گلهای زینتی است و برنگ های سپید و زرد و دورنگ سپید و بنفش و نوع کم پر و پرپر دارد و خاص پائیز و اوایل زمستان است .داودی گیاهی است از تیره ٔ مرکبان جزء دسته ٔ آفتابیها دارای گلی درش...
-
داودی
لغتنامه دهخدا
داودی . [ وو ] (اِخ ) ابن عنبسته . رجوع به ابن عنبسته در معجم المطبوعات شود. صاحب معجم المطبوعات گوید: این نام را بصورتهای مختلفه از قبیل ابن عنبة الداودی (جرجی زیدان ج 3 ص 174) و ابن عنبة (کشف الظنون ص 4 ج 59) و ابن عنبسة الحسین (فهرست کتابخانة المص...
-
داودی
لغتنامه دهخدا
داودی . [ وو ] (اِخ ) ابوالقاسم . ثعالبی گوید در روزگار ما او صدر اهل فضل و یگانه ٔاعیان ادب و علم به شهر هرات است و در جود و بخشندگی شهره و مآثرش در ریاست مأثورست . از اشعار اوست :ربما قصرالصدیق المقل عن حقوق بهن لایستقل و لئن قل نائل فصفاءفی وداد ...
-
داودی
لغتنامه دهخدا
داودی . [ وو ] (اِخ ) رجوع به محمدبن عبدالحی در الاعلام زرکلی چ 1 ج 1 ص 306 شود.
-
داودی
لغتنامه دهخدا
داودی . [ وو ] (اِخ ) رجوع به محمود داودی شود. (چهارمقاله ).
-
داودی
لغتنامه دهخدا
داودی . [ وو ] (اِخ ) رجوع به احمدبن علی . در الاعلام زرکلی چ 1 ج 1 ص 306 شود).
-
داودی
لغتنامه دهخدا
داودی . [ وو ] (اِخ ) نام تیره ای از ایل آقاجری کوه گیلویه ٔ فارس . (جغرافیای سیاسی کیهان ص 88).
-
داودی
لغتنامه دهخدا
داودی . [ وو ] (اِخ ) نام طایفه ای از کردان مقیم شمال کفری . (جغرافیایی سیاسی کیهان ص 57).
-
داودی
لغتنامه دهخدا
داودی . [ وو ] (اِخ ) نام قبیله ای از لران مقیم لر کوچک (لرستان ) بروزگاران گذشته . (از تاریخ گزیده چ اروپا ص 547).
-
داودی
لغتنامه دهخدا
داودی . [ وو ] (اِخ ) نام کوهی و ناحیتی به هرسین در استان پنجم (کرمانشاهان ).
-
داودی
لغتنامه دهخدا
داودی . [ وو ] (ص نسبی ) منسوب به داود پیغمبر و پادشاه یهود.- الحان داودی ؛ نغمه های خوش داودی : براین الحان داودی عجب نیست که مرغان در هوا حیران بمانند. سعدی .- حلق داودی ؛ حنجره و گلوگاهی چون حنجره ٔ داود پیغمبر که آواز خوش از آن برآید : حلق داود...
-
داودی
لغتنامه دهخدا
داودی . [ وو ] (ص نسبی ) منسوب به داودبن علی اصفهانی . و آن بیشتر بر منسوبان به ابی سلیمان داودبن علی اصفهانی در مذهب اطلاق شود. (الانساب سمعانی ). و رجوع به داودیه شود.
-
واژههای مشابه
-
علی داودی
لغتنامه دهخدا
علی داودی . [ ع َ ی ِ ] (اِخ ) ابن حسین داودی ، مکنّی به ابوالقاسم . وی در هرات قاضی بود و در تر جمه ٔ تاریخ یمینی ذکر او آمده است . رجوع به ترجمه ٔ تاریخ یمینی نسخه ٔ خطی ص 252 شود.