کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دانیال پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
دانیال
فرهنگ نامها
(تلفظ: dāniyāl) (عبری) قضاوت خدا ، یا خدا حاکم من است ؛ (در اعلام) یکی از چهار پیغمبر بزرگ بنیاسرائیل که در روایات اسلامی مخترع ' رمل ' به شمار میرود .
-
دانیال
لغتنامه دهخدا
دانیال . (اِخ ) اسم اعجمی و نام پیغمبری است . (آنندراج ). دانیال از پیامبران بنی اسرائیل و همزمان کورش کبیر و داریوش بزرگ هخامنشی بوده است . در کودکی پس از گشوده شدن اورشلیم بدست نبوکدنصر، در سال 586 ق . م . در میان گروهی از یهودیان به اسارت درآمد و ...
-
دانیال
لغتنامه دهخدا
دانیال . (اِخ ) ابن حزقیل . خوندمیر در حبیب السیر این دانیال را در عداد انبیاء عظام و پس از دانیال اکبر و معاصر لهراسب داند و نویسد که پس از تخریب بیت المقدس بدست بخت نصر و درگذشت دانیال اکبر، این دانیال امان نامه ای را که بخت نصر به دانیال اکبر داده...
-
دانیال
لغتنامه دهخدا
دانیال . (اِخ ) ابن محمد از حکام منفیتیون به بخاری است 1173 هَ . ق . (معجم الانساب و الاسرات زامباور ج 2 ص 407).
-
دانیال
لغتنامه دهخدا
دانیال . (اِخ ) ابن الطیفوری . او را دانیل نیز گفتندی . در دانش طب دست داشت و پس از طب آموزی به رهبانیت افتاد و بسبب ناسازی رفتار پدر و یا علت دیگر به مدینةالسلام درآمد، در شبی از شبهای ماه آب ، به شهری که گرماخیز و پرریگ بود و در همسایگی یوحنابن ماس...
-
دانیال
لغتنامه دهخدا
دانیال . (اِخ ) پسر داود بود از ابی جایل (اول تواریخ 3: 1) که در «دوم سموئیل 3: 3» کیلاب خوانده شده است . (قاموس کتاب مقدس ).
-
دانیال
لغتنامه دهخدا
دانیال . (اِخ ) دهی است از دهستان بخش فیض آباد محولات شهرستان تربت حیدریه . واقع در 16هزارگزی شمال خاوری فیض آباد. جلگه است و معتدل و دارای 30 تن سکنه . آب آن از قنات و محصول آن غلات و پنبه و بنشن و شغل مردمش زراعت و گله داری و جوال بافی و راه آن مال...
-
دانیال
لغتنامه دهخدا
دانیال . (اِخ ) دهی است از دهستان لنگا شهرستان شهسوار واقع در 36هزارگزی جنوب خاوری شهسوار و 4هزارگزی جنوب شوسه ٔ شهسوار به چالوس . دشت است و معتدل و مرطوب و دارای 115 سکنه . آب آن از چشمه سار و محصول آن برنج و مرکبات و شغل مردان آن زراعت و راه آنجا م...
-
دانیال
لغتنامه دهخدا
دانیال . (اِخ ) شیخ دانیال خنجی . مردی صاحب کرامات بود و از کس لقمه دریغ نداشت و تا غایت سفره ٔ او روانست . و سفره ٔ شیخ کبیر شیراز و سفره ٔ ابوعبداﷲ خفیف و سفره ٔ شیخ ابواسحاق کازرونی و سفره ٔ طاووس الحرمین به ابرقوه ، فارس را چون چهار رکن خانه اند....
-
واژههای مشابه
-
کانی دانیال
لغتنامه دهخدا
کانی دانیال . (اِخ ) دهی است از دهستان باباجانی بخش ثلاث شهرستان کرمانشاهان واقع در 36هزارگزی جنوب خاوری ده شیخ جنوب خاوری دشت . ناحیه ای است کوهستانی معتدل و دارای 100 تن سکنه . از چشمه مشروب میشود محصولاتش غلات ، حبوب و لبنیات است . اهالی به کشاورز...
-
ابن دانیال
لغتنامه دهخدا
ابن دانیال . [ اِ ن ُ دا ](اِخ ) شمس الدین محمدبن دانیال بن یوسف طبیب ، از مردم موصل . وفات 710 هَ .ق . او راست : کتاب طیف الخیال .
-
دانیال اکبر
لغتنامه دهخدا
دانیال اکبر. [ ل ِ اَ ب َ ] (اِخ ) همان دانیال پیغمبر است از جمله ٔ صلحاء آل یعقوب . خواندمیر درحبیب السیر از دو دانیال سخن میدارد و می نویسد که پس از دانیال اکبر دانیال بن حزقیل که در اعداد انبیاء عالی شان انتظام دارد روی کار آمده و در باره ٔ دانیال...
-
دانیال المتطبب
لغتنامه دهخدا
دانیال المتطبب . [ لُل ْ م ُ ت َ طَب ْ ب ِ ] (اِخ ) عبیداﷲبن جبرئیل گوید: دانیال المتطبب مردی لطیف خلقت و در دانش متوسط بود و انسی به معالجت داشت اما در وی غفلتی بود و پریشان گویی . اورا معزالدولة بخدمت خویش اختصاص داده بود. روزی بر وی درآمد و گفت : ...
-
دانیال میرزا
لغتنامه دهخدا
دانیال میرزا. (اِخ ) فرزند سوم اکبر شاه از پادشاهان بابری هندوستان . وی به سال 1013 هَ . ق . در سن سی وسه سالگی هنگامی که از جانب پدر با لشکریانی گسیل گشته بود در شهر برهان پور درگذشت . (از قاموس الاعلام ترکی ).