کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دانه پاشیدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
دانه پاشیدن
لغتنامه دهخدا
دانه پاشیدن . [ ن َ /ن ِ دَ ] (مص مرکب ) فروریختن و پراکنده کردن دانه . افشاندن دانه . دانه افشانی . پراکندن دانه : بیابان را غزالی نیست بی خلخال چون لیلی ز زنجیرجنون پاشیدم از بس دانه در صحرا. صائب .|| فریفتن بتدریج با عطا و دهشی . از راه بردن کسی ب...
-
واژههای مشابه
-
دانه دانه
فرهنگ فارسی معین
( ~. ~.)(اِمر.)یکایک ، یکی یکی ، هر یک پس از دیگری . دانه کردن ( ~. کَ دَ) (مص م .) پراکنده کردن .
-
دانه دانه
لغتنامه دهخدا
دانه دانه . [ن َ / ن ِ ن َ / ن ِ ] (ق مرکب ) قید تکرار : اندک اندک بهم شود بسیاردانه دانه است غله در انبار. سعدی . || یک یک . یکی یکی . مجزی به افراد جدا از یکدیگر: محبب ؛ حبه حبه : در پله ٔ ترازوی اعمال عمرماطاعات دانه دانه و عصیان تنگ تنگ . سوزنی ....
-
دانه دانه
دیکشنری فارسی به عربی
حبيبي
-
corn snow, granular snow
برف دانهدانه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] ← برف بهاره
-
دانه دانه شدن
لغتنامه دهخدا
دانه دانه شدن . [ ن َ / ن ِ ن َ / ن ِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) دانه ها از یکدیگر جدا شدن . || به دانه ها و تاها و اعداد واحد تجزیه شدن . متفرق شدن به اعداد واحد. یکی یکی شدن . || پراکنده و پاشان شدن .
-
دانه دانه کردن
دیکشنری فارسی به عربی
حبوب , حبيبي , ذرة
-
grain support 1
بافت دانهبنیاد، دانهبنیاد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] ← بافت آواربنیاد
-
کرم دانه
لغتنامه دهخدا
کرم دانه . [ ک ِ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) تخم نوعی از مازریون است که آن را به فارسی هفت برگ خوانند و موردانه نیز گویند و معرب آن جرم دانق است . (برهان ) (آنندراج ). موردانه . دانه ٔ مورد. (ناظم الاطباء). این کلمه محرف گرم دانه و معرب آن جردمانق یا جرم ...
-
کرم دانه
لغتنامه دهخدا
کرم دانه . [ ک ِ ن َ /ن ِ ] (اِ مرکب ) کرمی است آفت «به » که میوه را سوراخ و از دانه های «به » تغذیه میکند. (یادداشت مؤلف ).
-
angiosperm
نهاندانه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم گیاهی] گیاه دانهدار گلداری که تخمکهایش درون تخمدان محصور است متـ . گیاه گلدار flowering plant
-
grain boundary
مرزِ دانه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی] فصل مشترک جدایش دو دانه که محورهای بلوری با جهتهای متفاوت دارند
-
sporozoite
هاگدانه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-میکربشناسی] هاگی که پس از بارور شدن تشکیل میشود
-
kernel 2
مغز دانه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] بخشی از بذر که در درونپوستۀ بذر قرار دارد