کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دانش فروز پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
دانش آرا
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) ‹دانشآرای› [قدیمی] dāneš[']ārā آرایندۀ دانش؛ زینتدهندۀ علمودانش.
-
دانش آزما
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) [قدیمی] dāneš[']āz[e]mā آزمایندۀ دانش؛ امتحانکنندۀ علمودانش.
-
دانش آموز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت فاعلی) dāneš[']āmuz ۱. کسی که در مقطع دبستان، راهنمایی، یا دبیرستان درس میخواند؛ شاگرد.۲. (صفت فاعلی) کسی که دانش میآموزد.۳. (صفت فاعلی) [قدیمی] معلم؛ استاد؛ آموزگار: ◻︎ تویی برترین دانشآموز پاک / ز دانش قلم رانده بر لوح خاک (نظامی۵:...
-
دانش آور
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت فاعلی) [قدیمی] dāneš[']āvar آورندۀ دانش؛ دانشمند؛ عالم.
-
دانش الفنج
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] dāneš[']alfanj کسی که دانش میآموزد و دانش بسیار اندوخته میسازد؛ دانشآموز؛ دانشاندوز: ◻︎ ز الفنج دانش دلش گنج بود / جهاندیده و دانشالفنج بود (ابوشکور: شاعران بیدیوان: ۱۰۰).
-
دانش اندوز
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) [قدیمی] dāneš[']anduz کسی که کتاب بسیار میخواند و دانش میاندوزد؛ دانشالفنج؛ دانشآموز.
-
دانش اندیش
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) [قدیمی] dāneš[']andiš آنکه به علم و دانش بیندیشد؛ کسی که براساس دانش بندد: ◻︎ بر آن شد دل دانشاندیش او / که آرند سقراط را پیش او (نظامی۶: ۱۰۶۷).
-
دانش بسیچ
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) [قدیمی] dānešbasič آنکه دانش فرا گیرد و علم و دانش اندوزد: ◻︎ شه از گفت آن مرد دانشبسیچ / فرومانْد بر جای خود پیچپیچ (نظامی۵: ۱۰۱۱).
-
دانش بهر
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] dānešbahr آنکه بهره و نصیب از علم و فضل دارد؛ بابهره از دانش؛ دانشمند: ◻︎ هر پزشکی که بود دانشبهر / آمده بر امید شهربهشهر (نظامی۴: ۶۹۶).
-
دانش پذیر
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) [قدیمی] dānešpazir مایل و راغب به علم و فضل؛ دانشپذیرنده؛ پذیرندۀ علم و دانش: ◻︎ جهاندیده دانای روشنضمیر / چنین گفت کای شاه دانشپذیر (نظامی۶: ۱۰۶۴).
-
دانش پرست
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) [قدیمی] dānešparast کسی که علم و دانش را دوست داشته باشد و دل به آن بندد؛ پرستندۀ دانش.
-
دانش پرور
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) [مجاز] dānešparvar آنکه علم و دانش را رواج دهد؛ پرورندۀ دانش.
-
دانش پژوه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) dānešpažuh پژوهندۀ علم و دانش؛ طالب علم؛ جویای دانش؛ خواهان علم و فضل: ◻︎ چنین داد پاسخ که دانشپژوه / همی سر برافرازد از هر گروه (فردوسی: ۶/۹۴).
-
دانش پسند
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) [قدیمی] dānešpasand ۱. آنکه علم و دانش پسندد؛ کسی که طرفدار علم و دانش باشد.۲. (صفت مفعولی) آنچه مورد پسند و قبول علم و دانش قرار گیرد.
-
دانش پناه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] dānešpanāh پناهگاه دانش؛ حامی علم و فضل.