کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دانشمند پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
ابراهیم بن محمدبن دانشمند
لغتنامه دهخدا
ابراهیم بن محمدبن دانشمند. [ اِ م ِ ن ِ م ُ ح َم ْ م َ دِ ن ِ ن ِ م َ ] (اِخ ) رجوع به ابراهیم دانشمندی شود.
-
روح پاک یا دانشمند
دیکشنری فارسی به عربی
استخبارات
-
جستوجو در متن
-
sciolist
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دانشمند، دارای اطلاعات سطحی، شارلاتان، دانشمند نما
-
scientician
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دانشمند
-
scienter
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دانشمند
-
scholarless
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بدون دانشمند
-
آموخته و فرهیخته
فرهنگ گنجواژه
دانشمند.
-
قمبری
واژهنامه آزاد
دانشمند
-
فرزانه
واژهنامه آزاد
دانشمند
-
حبر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [معرب، مٲخوذ از عبری] [قدیمی] ha(e)br ۱. عالِم؛ دانشمند.۲. پیشوای روحانی و دانشمند یهود.
-
سوفیا
فرهنگ نامها
دانشمند، فرزانه
-
savants
دیکشنری انگلیسی به فارسی
وانتان، دانشمند
-
natural scientist
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دانشمند طبیعت
-
pundits
دیکشنری انگلیسی به فارسی
متخصصان، دانشمند
-
cognitive scientist
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دانشمند شناختی