کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دانایی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
دانایی
/dānāy(')i/
معنی
۱. زیرکی؛ هوشیاری؛ خردمندی: ◻︎ هرکه در او جوهر دانایی است / در همهچیزیش توانایی است (نظامی۱: ۸۳).
۲. عالم بودن؛ دانا بودن
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
آگاهی، حکمت، خرد، دانش، علم ≠ نادانی
دیکشنری
sagacity, wisdom
-
جستوجوی دقیق
-
دانایی
واژگان مترادف و متضاد
آگاهی، حکمت، خرد، دانش، علم ≠ نادانی
-
دانایی
فرهنگ فارسی معین
[ په . ] (حامص .) 1 - آگاهی ، وقوف . 2 - علم ، دانش .
-
دانایی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) dānāy(')i ۱. زیرکی؛ هوشیاری؛ خردمندی: ◻︎ هرکه در او جوهر دانایی است / در همهچیزیش توانایی است (نظامی۱: ۸۳).۲. عالم بودن؛ دانا بودن
-
دانایی
دیکشنری فارسی به عربی
حکمة
-
جستوجو در متن
-
knowingness
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دانایی
-
knowledgeability
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دانایی
-
دانندگی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [قدیمی] dānandegi دانایی.
-
danai
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دانایی
-
مفرد فضل
واژهنامه آزاد
دانایی
-
فرزانگی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) farzānegi دانایی؛ خردمندی.
-
روشن بینی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [مجاز] ro[w]šanbini بینایی؛ دانایی.
-
ویانا
واژهنامه آزاد
فرزانگی، دانایی
-
بصوری
واژهنامه آزاد
اگاهی دادن ..دانایی
-
کمعقلی
واژگان مترادف و متضاد
ابلهی، بله، حماقت، نادانی ≠ دانایی