کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دامنهشکافی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
amplitude splitting
دامنهشکافی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] فرایندی که در آن تابش الکترومغناطیسی به دو شاخه با دامنههای متفاوت تقسیم میشود
-
واژههای مشابه
-
دامنه
واژگان مترادف و متضاد
۱. دامان ۲. پایین، ذیل، زیر ۳. دامن ۴. سینهکش ۵. شمول، گستره ۶. انتها، دنباله ۷. اطراف، دوره
-
دامنه
فرهنگ فارسی معین
(مَ نِ) (اِ.) کناره ، حاشیه .
-
دامنه
لغتنامه دهخدا
دامنه . [ م َ ن َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان خیر بخش اصطهبانات شهرستان فسا. واقع 17هزارگزی شمال باختری اصطهبانات ، کنار راه فرعی خرامه به اصطهبانات و نی ریز جلگه است و معتدل و دارای 120 سکنه . آب آن از چشمه است و محصول آن غلات و حبوبات و پنبه و برزک ...
-
دامنه
لغتنامه دهخدا
دامنه . [ م َ ن َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ورزق بخش داران شهرستان فریدن . واقع در 16هزارگزی خاور داران و متصل به شوسه ٔ اصفهان به کوهرنگ و داران . دامنه و سردسیر و دارای 1986 سکنه است . آب آن ازرودخانه است و محصول آن غلات و حبوبات و کتیرا. شغل مردم...
-
دامنه
لغتنامه دهخدا
دامنه . [ م َ ن َ / ن ِ] (اِ) فراخای زیر کوه . دامن کوه . لحف . (منتهی الارب ). بن کوه . پهنای کوه . زیر کوه یا بلندی : مناره ٔ بلند در دامنه ٔ الوند پست نماید. (گلستان ).چشم چو بگشود در آن دامنه دید که جا تر بود و بچه نه . ایرج میرزا.- دامنه ٔ کوه ...
-
دامنه
لغتنامه دهخدا
دامنه . [ م َ ن َ] (اِخ ) از قرای ناحیه ٔ لاریجان است در مازندران در دامنه ٔ کوه دماوند. (جغرافیای سیاسی کیهان ص 299).
-
دامنه
لغتنامه دهخدا
دامنه . [ م َ ن ِ ] (اِخ ) دهی است از بخش ساردوئیه شهرستان جیرفت . واقع در18هزارگزی باختر ساردوئیه و 5هزارگزی جنوب راه مالرو بافت به ساردوئیه کوهستانی است و سردسیر و دارای 60 تن سکنه . آب آن از قنات است و رودخانه . محصول آنجاغلات و حبوبات است و شغل ا...
-
دامنه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) dāmane ۱. دامن و کنارۀ چیزی؛ دامنمانند؛ حاشیه؛ کناره.۲. (جغرافیا) قسمت شیبدار کوه؛ پایین کوه.
-
دامنه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (پزشکی) [قدیمی] dāmane =حصبه
-
دامنه
دیکشنری فارسی به عربی
تنورة , سفح التل , غزارة , قدم
-
salt splitting
نمکشکافی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی] توانایی تبادلگرهای کاتیونی و آنیونی برای تبدیل کاتیونهای آب به اسید و آنیونهای آب به باز
-
calyx splitting
کاسهشکافی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی- علوم باغبانی] عارضهای که در گیاهان باعث شکافته شدن کاسۀ گل میشود
-
goniotomy, Barkans operation
گوشهشکافی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] عمل جراحی برای کم کردن فشار داخل چشم ازطریق ایجاد شکاف در مجاری اِشْلِم (Schlemms Canals)