کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دالح پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
دالح
لغتنامه دهخدا
دالح . [ ل ِ ] (ع ص ) سحاب دالح ؛ ابر بسیار باران . ج ، دُلَّح ، دَوالِح . دَلوح . (منتهی الارب ).
-
واژههای همآوا
-
داله
فرهنگ فارسی معین
(لِ یا لَ) [ ع . دالة ] 1 - (اِفا.) مؤنث دال ؛ راهنما، هادی . 2 - (اِ.) آشنایی . 3 - ناز. 4 - جرأت ، گستاخی .
-
داله
لغتنامه دهخدا
داله . [ ل َ ] (ع اِ) شهرت . ج ، دال . (منتهی الارب ) (آنندراج ).
-
داله
لغتنامه دهخدا
داله . [ ل َ / ل ِ ] (اِ) جزء دوم کلمه دوداله است و دوداله نام بازی است که کودکان به دو چوب بازند و از آن دو چوب است . آنکه بزرگتر است چنبه و آنکه کوچکترست پل نامند. رجوع به دوداله شود.
-
داله
لغتنامه دهخدا
داله . [ ل َ / ل ِ ] (اِ) دال .پرنده ٔ شکاری . (شعوری ج 1 ص 426). رجوع به دال شود.
-
داله
لغتنامه دهخدا
داله . [ ل ِه ْ] (ع ص ) ضعیف النفس . ناتوان . دالهة. (منتهی الارب ).
-
جستوجو در متن
-
دلح
لغتنامه دهخدا
دلح . [ دُل ْ ل َ ] (ع اِ) ج ِ دالح . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). دوالح . رجوع به دالح شود.
-
دوالح
لغتنامه دهخدا
دوالح . [ دَ ل ِ ](ع اِ) ج ِ دالح . (منتهی الارب ). رجوع به دالح شود.