کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دالبر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
دالبر
/dālbor/
معنی
نوعی کنگرهدوزی یا برش به شکل حرف دال (د) یعنی دالهای متصل به یکدیگر که در حاشیۀ لباسهای زنانه و بچگانه و پیشپرده و امثال آن میزنند.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
دالبر
فرهنگ فارسی معین
(بُ) (ص مف .) برشی به شکل هفت «7» و هشت «8» که جهت زیبایی در لبة بعضی از لباس های زنانه و یا پرده داده می شود.
-
دالبر
لغتنامه دهخدا
دالبر. [ ب ُ ] (ن مف مرکب ، اِ مرکب ) بریده چون دال . بریده شده بشکل دال . مقطوع بشکل حرف دال . چیزی که آنرا بشکل حرف دال بریده و قطع کرده باشند. (ناظم الاطباء). || کنگره و انحنا که بر کناره ٔپارچه دهند بشکل دالهای متصل بیکدیگر. || پارچه که جانبی از ...
-
دالبر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) dālbor نوعی کنگرهدوزی یا برش به شکل حرف دال (د) یعنی دالهای متصل به یکدیگر که در حاشیۀ لباسهای زنانه و بچگانه و پیشپرده و امثال آن میزنند.
-
دالبر
واژهنامه آزاد
علت نامگذاری این واژه:اگر لبه هرچیزی مثل پارچه - کاغذ - تخته و... را بشکل حرف (د) (دال) پشت سرهم ببرید آنرا دالبر گویند.
-
واژههای مشابه
-
دال بُر،دالبُر
لهجه و گویش تهرانی
طرح کُنگره ای
-
جستوجو در متن
-
تُره تُره،طره طره
لهجه و گویش تهرانی
دالبر دالبر
-
crenate
کنگرهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم گیاهی] ویژگی برگی که حاشیۀ آن دارای دالبرهای یکنواخت و گرد باشد
-
جاجم
لغتنامه دهخدا
جاجم . [ ج ِ ] (اِ) پلاس را گویند و فرشی باشد که آن را از نمد الوان دوزند. (برهان ) . بمعنی جاجیم است و آن فرشی است که از پشم بافند غیر از گلیم ، مطلق پلاس ، و نیز فرشی که آن را از نمد الوان دوزند و جاجیم بتحتانی مشبع آن است . شفائی در هجو شال مرسله ...
-
فراشباشی
لغتنامه دهخدا
فراشباشی . [ ف َرْ را ] (اِمرکب ) از جمله ٔ مقربان ، فراش باشی یا مشعلدارباشی است و تفصیل شغل وی دو بابت است : بابت اول در ذکر تحویلات اوست و تحویل او بدین موجب است : قالی و قالیچه ، تکیه نمد، دوشک ، خیام و آنچه متعلق بدوست ، پیه سوز، شمعدان ، سوزنی ...