کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دالانچه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
دالانچه
/dālānče/
معنی
دالان کوچک؛ دهلیز کوچک.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
دالانچه
لغتنامه دهخدا
دالانچه . [ چ َ ] (اِخ ) کوهی بمشرق ایران .قسمتی از سرحد ایران و ترکستان از قلل آن میگذرد.
-
دالانچه
لغتنامه دهخدا
دالانچه . [ چ َ / چ ِ ] (اِ مصغر) مصغر دالان . دالان کوچک . دالان خرد.
-
دالانچه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [مصغرِ دالان] dālānče دالان کوچک؛ دهلیز کوچک.
-
جستوجو در متن
-
چه
لغتنامه دهخدا
چه . [ چ َ / چ ِ ] (پسوند تصغیر) به فتح اول و عدم ظهور هاء در فارسی علامت تصغیر است . (در پهلوی ایچک ، ایچه ، ایزه ، ایزک ، ایجک ، ایژک نشانه ٔ تصغیر است ). (حواشی برهان قاطع چ معین ). چون در آخر کلمه درآورند افاده ٔ تصغیر کند مانند باغچه و طاقچه . (...