کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
داغ دیدگی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
داغ دیدن
فرهنگ فارسی معین
(دَ) (مص ل .) مصیبت دیدن ، سوگوار شدن .
-
داغ کردن
فرهنگ فارسی معین
(کَ دَ) (مص م .) 1 - بسیار گرم کردن . 2 - سوزاندن موضعی به وسیلة آلتی فلزی که در آتش سرخ شده .
-
داغ دیده
فرهنگ فارسی معین
(دِ) (ص مف .) مصیبت زده .
-
نقره داغ
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (اِمر.) (عا.) جریمه و تاوان سخت (پولی ) که فراموش نشود.
-
آب داغ
لغتنامه دهخدا
آب داغ . [ ب ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) آب جوشانیده . آب گرم کرده : یک استکان آب داغ .
-
آتش داغ
لغتنامه دهخدا
آتش داغ . [ ت َ ] (اِ مرکب ) اثر آتش بر بشره .
-
قند داغ
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) (اِمر.) مقداری آب جوش که در آن قند حل کرده باشند.
-
آهن داغ
لغتنامه دهخدا
آهن داغ . [ هََ ] (اِ مرکب ) عمل سوختن جزئی از پوست تن جانور را با آهن تفته برای نشان و علامت یا مداوا و چاره ٔ دردی . کَی ّ. کاویا. || آهنی که برای داغ کردن بکار است . داغینه . || عمل فروبردن آهن تفته در آب . آهن تاب .- آهن داغ کردن آبی را ؛ آهن تاب...
-
تاشلی داغ
لغتنامه دهخدا
تاشلی داغ . (اِخ ) از کوههای مرتفع شرق آذربایجان . رجوع به جغرافیای تاریخی غرب ایران تألیف کریمی ص 24 شود.
-
ساعتلوی داغ
لغتنامه دهخدا
ساعتلوی داغ . [ ع َ ] (اِخ ) دهی از دهستان باراندوز چای بخش حومه ٔ شهرستان ارومیه ، واقع در 16500 گزی جنوب ارومیه ، و 10500 گزی باختر راه شوسه ٔ ارومیه به مهاباد. دره ای و سردسیر، و آبش از چشمه و محصولش غلات و توتون است ، و 60 تن سکنه دارد که به زراع...
-
قراجه داغ
لغتنامه دهخدا
قراجه داغ . [ ق َ ج ِ ] (اِخ ) رجوع به قره جه داغ شود.
-
قزل داغ
لغتنامه دهخدا
قزل داغ . [ ق ِ زِ ] (اِخ ) دهی از دهستان چهاراویماق بخش قره آغاج شهرستان مراغه واقع در 17 هزارگزی شمال باختری قره آغاج و 6 هزارگزی جنوب شوسه ٔ مراغه به میانه . موقع جغرافیایی آن کوهستانی و معتدل مالاریایی است . سکنه ٔ آن 156 تن . آب آن از رودخانه و ...
-
قزل داغ
لغتنامه دهخدا
قزل داغ . [ ق ِ زِ ] (اِخ ) دهی از دهستان ساری سوباسار بخش پلدشت شهرستان ماکو واقع در 40 هزارگزی جنوب باختری پلدشت و در مسیر شوسه ٔ ماکو به شوط.موقع جغرافیایی آن دره و معتدل سالم است . سکنه ٔ آن 272 تن . آب آن از زنگمار و چشمه و محصول آن غلات ، پنبه ...
-
قره داغ
لغتنامه دهخدا
قره داغ . [ ق َ رَ ] (اِخ ) دهی از دهستان شهرویران بخش حومه ٔ شهرستان مهاباد واقع در 23500گزی شمال خاوری مهاباد و 10 هزارگزی خاور شوسه ٔ مهاباد به ارومیه . موقع جغرافیایی آن جلگه و معتدل مالاریایی است . سکنه ٔ آن 520 تن . آب آن از رودخانه ٔ مهاباد و ...
-
قره داغ
لغتنامه دهخدا
قره داغ . [ ق َ رَ ] (اِخ ) نام سلسله جبالی است در آذربایجان . (جغرافیای سیاسی کیهان ص 151، 164).