کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
داغی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
عمر قره داغی
لغتنامه دهخدا
عمر قره داغی . [ ع ُ م َ رِ ق َ رَ ] (اِخ ) (ملا...) وی عالم در نحو و منطق و تفسیر بود. در سال 1213 هَ .ق . در قره داغ متولدشد و به سال 1281 هَ .ق . درگذشت . او راست : 1- شرح الاعراب ، در نحو. 2- شرح رسالةالاَّداب . و حواشیی نیز برحاشیه ٔ عبدالحکیم و...
-
حسن قره چه داغی
لغتنامه دهخدا
حسن قره چه داغی . [ ح َ س َ ن ِ ق َ رَ چ َ ] (اِخ ) رجوع به حسن علیاری شود.
-
واژههای همآوا
-
داقی
لغتنامه دهخدا
داقی . [ داق قی ] (حامص ) حالت و چگونگی داق . کوبندگی .
-
جستوجو در متن
-
تفتگی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) taftegi گرمی؛ داغی.
-
torridness
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ترسناک، داغی
-
torridity
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رطوبت، سوزانی، داغی
-
داغ کاغذ
لغتنامه دهخدا
داغ کاغذ. [ غ ِ غ َ ] (ترکیب اضافی ) صاحب آنندراج آرد: مخفی نماند که اقسام داغ بسیارست ازآن جمله داغی است که از سنگ میسوزند و داغی است که از آهن میسوزند و داغی است که جوانان عاشق پیشه کاغذ کبود را با لتّه ٔ کرباس فتیله ساخته بدست می سوزند و نزله را م...
-
ضبثة
لغتنامه دهخدا
ضبثة. [ض َ ث َ ] (ع اِ) داغی است شتران را. (منتهی الارب ).
-
برثان
لغتنامه دهخدا
برثان . [ ب ِ ] (ع اِ) داغی است شتر را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
-
حساء
دیکشنری عربی به فارسی
تاس کباب , نگراني , گرمي , داغي , اهسته جوشانيدن , اهسته پختن , دم کردن
-
صداغ
لغتنامه دهخدا
صداغ . [ ص ِ / ص ُ ] (ع اِ) داغی است که بر صدغ شتر کنند. (منتهی الارب ). داغ که بر روی اشتر نهند. (مهذب الاسماء). داغی که میان دنبال چشم و گوش نهند بر درازا. (بحر الجواهر).
-
مقصدة
لغتنامه دهخدا
مقصدة. [ م ُ ق َص ْ ص َ دَ ] (ع اِ) داغی است مر گوشهای شتر را. (منتهی الارب ). یک قسم داغی که بر گوش شتر نهند. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
داغ درفشی
لغتنامه دهخدا
داغ درفشی . [ غ ِ دِ رَ ] (ترکیب وصفی ) منسوب به داغ درفش . داغی با درفش پدید آمده . داغی که درفش را گرم کرده ، دهند و بداغ درفشی اکثر سوراخ کردن در چیزی منظور باشد. (غیاث ).
-
تف
واژگان مترادف و متضاد
۱. تابش، حرارت، داغی، گرما، گرمی، هرم ۲. پرتو، روشنی، نور