کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
داغان کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
داغان کردن
معنی
(کَ دَ) (مص م .) 1 - متفرق کردن ، پریشان ساختن . 2 - خرد کردن . ؛درب و ~ خرد و پریشان کردن .
فرهنگ فارسی معین
دیکشنری
disintegrate, fray
-
جستوجوی دقیق
-
داغان کردن
فرهنگ فارسی معین
(کَ دَ) (مص م .) 1 - متفرق کردن ، پریشان ساختن . 2 - خرد کردن . ؛درب و ~ خرد و پریشان کردن .
-
داغان کردن
لغتنامه دهخدا
داغان کردن . [ ک َدَ ] (مص مرکب ) متلاشی کردن . از هم پاشیدن . از هم فروریختن و از هم فروپاشیدن چیزی را. || پراکندن . متفرق کردن چیزی را. پراکنده ساختن چیزی را.
-
داغان کردن
دیکشنری فارسی به عربی
حطم , خفيق
-
واژههای مشابه
-
داغان شدن
لغتنامه دهخدا
داغان شدن . [ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) متلاشی شدن . از هم پاشیده شدن . || پراکنده شدن .
-
درب و داغان
فرهنگ گنجواژه
درب و داغون، پریشان، خرد، متلاشی، درهم شکسته
-
درب(و) داغون،درب و داغان
لهجه و گویش تهرانی
سست،پیزُری،از کار افتاده،بهم ریخته
-
جستوجو در متن
-
آش و لاش ،()کردن
لهجه و گویش تهرانی
داغان(کردن)
-
داغون کردن
لغتنامه دهخدا
داغون کردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) داغان کردن . از هم پاشیدن . متلاشی کردن . تارومار کردن . متفرق و پریشان کردن . رجوع به داغان کردن شود.
-
shattering
دیکشنری انگلیسی به فارسی
انفجار، شکستن، داغان کردن، خرد کردن
-
shattered
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خراب شده، شکستن، داغان کردن، خرد کردن
-
آش و لاش
فرهنگ گنجواژه
دباغی. آش و لاش کردن: صدمه شدید و متلاشی کردن، داغان کردن.
-
shatters
دیکشنری انگلیسی به فارسی
shatters، قطعات شکسته، شکستن، داغان کردن، خرد کردن
-
batter
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خمیر، خمیدگی، خراب کردن، خمیر درست کردن، داغان کردن، پی درپی زدن، با خمیر پوشاندن