کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
داعی شیرازی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
داعی شیرازی
لغتنامه دهخدا
داعی شیرازی . [ ی ِ ] (اِخ ) رجوع به داعی (شاه ...) شود.
-
واژههای مشابه
-
دَاعِيَ
فرهنگ واژگان قرآن
دعوت کننده
-
علی داعی
لغتنامه دهخدا
علی داعی . [ ع َ ی ِ ] (اِخ ) ابن احمدبن قاسم بن محمد حسنی یمنی . متولد 1040 هَ . ق . وی از صاحبان علم و ریاست بود و برای خود دعوت کرد و شهر صعدة را مسخر ساخت و به نام خود سکه زد و فعالیتهای بسیاری برای محاصره ٔ صنعاء کرد اما سودی نبخشید. سپس به صعدة...
-
گور داعی
لغتنامه دهخدا
گور داعی . [ رِ ] (اِخ ) محلی در نزدیکی گرگان که تن بی سر محمدبن زید (علوی ) که در سال 287 هَ . ق . در دومیلی گرگان شکست یافت و به قتل رسید در آنجا مدفون است . (از ترجمه ٔ مازندران و استرآباد رابینو ص 124).
-
داعی الدعاة
فرهنگ فارسی معین
(یَ دَّ) [ ع . ] (اِمر.) یکی از مراتب دعوت اسماعیلیان ، که رییس مجلس دعوت بوده و روزهای معینی در هفته تشکیل می شد. این مقام پایین تر از «امام » و بالاتر از «داعی کبیر» بود.
-
داعی الله
فرهنگ فارسی معین
(یُ لْ لا) [ ع . ] (اِمر.) 1 - خوانندة خدا. 2 - پیغامبر اسلام (ص ).
-
اطروش داعی
لغتنامه دهخدا
اطروش داعی . [ اُ ش ِ ] (اِخ ) رجوع به اطروش حسن شود.
-
حسن داعی
لغتنامه دهخدا
حسن داعی . [ ح َ س َ ن ِ ] (اِخ ) رجوع به حسن بن قاسم داعی علوی و حسن بن زید و علوی داعی و حسن طبری صاحب طبرستان شود.
-
داعی دزفولی
لغتنامه دهخدا
داعی دزفولی . [ ی ِ دِ ] (اِخ ) سیدعبداﷲ متوفی به سال 1256 هَ . ق . و متولد1158 هَ . ق . او راست :جوانی چه آورد و پیری چه بردشود محو اندیشه ٔ خواب و خوردمی سالخوردی که یکجرعه اش نمرد آنکه خورد و نخورد آنکه مردز یک خم دهد ساقی روزگاربتو صاف صاف و بمن ...
-
داعی صغیر
لغتنامه دهخدا
داعی صغیر. [ ی ِ ص َ ] (اِخ ) ابومحمد حسن بن قاسم بن الحسن بن علی بن عبدالرحمن المعروف بشجری بن القاسم بن الحسن بن امیر زیدبن الحسن السبطبن امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب علیهم السلام و لقب او الداعی الی الحق بود و بکتاب انساب الداعی الصغیرنبشته . در ...
-
داعی کبیر
لغتنامه دهخدا
داعی کبیر. [ ی ِ ک َ ] (اِ مرکب ) در اصطلاح باطنیان ، خاصه صباحیه یعنی پیروان حسن صباح یا پیروان «دعوت جدیده » مرتبه ای از مراتب و درجات هفتگانه ٔ سیر است که : سوس و رفیق و لاصق و فدائی از آن جمله است و ظاهراً این اصطلاحات خاص این دسته است که با اصطل...
-
داعی کبیر
لغتنامه دهخدا
داعی کبیر. [ ی ِ ک َ ] (اِخ ) حسن بن زید علوی بن محمدبن اسماعیل بن حسن بن زیدبن حسن بن علی صاحب طبرستان و او بسال 250 هَ . ق . در طبرستان ظاهر شد و پس از آنکه طبرستان را قبضه کرد در 270 وفات کرد و برادر اوداعی الی الحق محمدبن زید بجای او نشست . حسن ر...
-
داعی الاسلام
لغتنامه دهخدا
داعی الاسلام . [ عِل ْ اِ ] (اِخ ) رجوع به محمدعلی داعی الاسلام شود.
-
داعی الحسینی
لغتنامه دهخدا
داعی الحسینی . [ عِل ْ ح ُ س َ ] (اِخ ) النسفی سید شمس الدین . شاعری است و این رباعی او راست :دل در لب تو معجزه ٔ عیسی دیدوز فرق تو تاقدم همه معنی دیدمجنون شب زلف چو زنجیر تو شدمجنون نشود هر که چنان لیلی دید.و نیز او راست :دانی ز چه معنی نشد ای در یت...