کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
داشتگی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
داشتگی
لغتنامه دهخدا
داشتگی . [ ت َ / ت ِ ] (حامص ) حالت و چگونگی داشته . رجوع به داشته شود.
-
جستوجو در متن
-
ممنونی
لغتنامه دهخدا
ممنونی . [ م َ ] (حامص ) منت . امتنان . (از ناظم الاطباء). منت داشتگی .
-
منسوبیت
لغتنامه دهخدا
منسوبیت . [ م َ بی ی َ ] (از ع مص جعلی ، اِمص ) انتساب و نسبت داشتگی . (ناظم الاطباء).
-
سنطاله
لغتنامه دهخدا
سنطاله . [ س ُ ل َ ] (ع اِ) رفتار نرم با سکون . || پستی سر و پشت داشتگی آن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ).
-
خوش آب ورنگی
لغتنامه دهخدا
خوش آب ورنگی . [ خوَش ْ / خُش ْ ب ُ رَ ] (حامص مرکب ) حالت سرخ و سفیدی چهره . رنگ پوست بدن مناسب داشتگی .
-
موارات
لغتنامه دهخدا
موارات . [ م ُ ] (ع مص ) پوشیدن . پوشیده داشتن . پوشانیدن . نهان کردن . نهفتن . (یادداشت مؤلف ). مستورداشتن خبر و غیر آن را اظهار کردن . نهان داشتگی : وقت کشف آن تلبیس نفرمودند و اغضا و مواراتی رفت . (تاریخ جهانگشای جوینی ). رجوع به مواراة شود.
-
معیوبی
لغتنامه دهخدا
معیوبی . [ م َع ْ ] (حامص ) مأخوذ از تازی ، عیب داشتگی و عیب ناکی . || داغ داری و لکه داری . || رسوایی و بدنامی و بی آبرویی و ننگ داری . (ناظم الاطباء). و رجوع به معیوب شود.
-
انتظاری
لغتنامه دهخدا
انتظاری . [ اِ ت ِ ] (ص نسبی ) آنکه انتظار داشته باشد. (آنندراج ) : هر دل ز تو اشک ریز حسرت چون گوشه ٔ چشم انتظاری . طالب آملی (از آنندراج ).|| (حامص ) نگرانی و چشم داشتگی . (ناظم الاطباء).
-
تبجیل
لغتنامه دهخدا
تبجیل . [ ت َ ] (ع مص ) بزرگ داشتن . (از تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ) (دهار) (اقرب الموارد) (قطر المحیط) (غیاث اللغات ) (آنندراج ) (فرهنگ نظام ). گرامی داشتن کسی را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). عزت کردن و تعظیم کردن . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). تع...
-
انتظار
لغتنامه دهخدا
انتظار. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) چشم داشتن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (مصادر زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). ترقب و توقع. (از اقرب الموارد). چیزی را چشم داشتن . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). ارتقاب . توقع. تربص . ترقب . (از یادداشت مؤلف ). || درنگ کردن . ...