کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
داستان گوی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
داستان مصور
دیکشنری فارسی به عربی
صورة متحرکة
-
عاقبت داستان
دیکشنری فارسی به عربی
کارثة
-
کتاب داستان
دیکشنری فارسی به عربی
رواية
-
داستان عاشقانه
دیکشنری فارسی به عربی
رومانسية
-
داستان گفتن
دیکشنری فارسی به عربی
قصة
-
داستان مصور
واژهنامه آزاد
نگاره داستان. داستانی است که با نگاره های پی در پی بازگفته می شود. گفته ها و اندیشه های چهره های داستان در درون تَنگُل ها (حباب ها) جا داده می شوند.
-
سر داستان گشادن
لغتنامه دهخدا
سر داستان گشادن . [ س َ رِ گ ُ دَ ] (مص مرکب ) کنایه از شروع کردن حرف و حکایت . (آنندراج ) : درد دل ما شنیدنی نیست مگشا سر داستان ما را.باقر کاشی (از آنندراج ).
-
داستان سرایی کردن
دیکشنری فارسی به عربی
ارو
-
داستان افسانه امیز
دیکشنری فارسی به عربی
غزل
-
بصورت داستان در اوردن
دیکشنری فارسی به عربی
قصة
-
زنی که قهرمان داستان باشد
دیکشنری فارسی به عربی
بطلة
-
جستوجو در متن
-
raconteurs
دیکشنری انگلیسی به فارسی
raconteurs، داستان سرا، قصه گوی زبردست
-
raconteur
دیکشنری انگلیسی به فارسی
raconteur، داستان سرا، قصه گوی زبردست
-
قصه گو
لغتنامه دهخدا
قصه گو. [ ق ِص ْ ص َ / ص ِ ] (نف مرکب ) گوینده ٔ قصه . داستان گوی . قاص . (منتهی الارب ).
-
گوی
لغتنامه دهخدا
گوی . (نف مرخم ) مرخم و مخفف گوینده .- آفرین گوی ؛ آفرین گوینده : که باد آفریننده ای را سپاس که کرد آفرین گوی را حق شناس . نظامی .- آمین گوی ؛ آمین گوینده . کسی که آمین گوید.- اخترگوی ؛ اخترشمار. منجم .- اذان گوی ؛ مؤذن . بانگ نماز گوینده .- اغر...