کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
داری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
صندوق داری
لغتنامه دهخدا
صندوق داری . [ ص َ ](حامص مرکب ) عمل صندوقدار. رجوع به صندوق دار شود.
-
صوبه داری
لغتنامه دهخدا
صوبه داری . [ ص َ ب َ / ب ِ ] (حامص مرکب ) عمل صوبه دار. فرمانداری . حکومت و فرمانفرمائی صوبه . رجوع به صوبه شود.
-
صومعه داری
لغتنامه دهخدا
صومعه داری . [ ص َ / صُو م َ ع َ / ع ِ ] (حامص مرکب )اقامت در صومعه . رهبانی . مجازاً عبادت : دیو اگر صومعه داری کند اندر ملکوت همچو ابلیس همان طینت ماضی دارد.سعدی .
-
غاشیه داری
لغتنامه دهخدا
غاشیه داری . [ ی َ / ی ِ ] (حامص مرکب ) اطاعت و فرمانبری : وان بدر که نام او منیر است در غاشیه داریش حقیر است . نظامی .چون تک ابلق به تمامی رسیدغاشیه داری به نظامی رسید. نظامی .احمد حنبل که امام جهان بود و سیصد هزار حدیث حفظ داشت به شاگردی او درآمد و...
-
طلایه داری
لغتنامه دهخدا
طلایه داری . [ طَ ی َ /ی ِ ] (حامص مرکب ) عمل طلایه دار. رجوع به طلایه شود.
-
امانت داری
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [عربی. فارسی] 'amānatdāri ۱. شغل و عمل امانتدار.۲. راستی و درستی.
-
کلاه داری
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) ‹کلهداری› [قدیمی، مجاز] kolāhdāri پادشاهی؛ سلطنت: ◻︎ نه هر کسی که کله کج نهاد و تند نشست / کلاهداری و آیین سروری داند (حافظ: ۳۶۴).
-
مردم داری
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) mardomdāri مدارا و ملاطفت؛ خوشرفتاری با مردم.
-
forestry
جنگلداری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] کلیۀ علوم و فنون و اَعمال مرتبط با ایجاد و اداره و کاربرد جنگل
-
capitalism
سرمایهداری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی، جامعهشناسی] نظامی اقتصادی مبتنی بر کارِ مزدبرانه و تولید محصول و عرضۀ خدمات برای فروش و مبادله و به دست آوردن سود در ابعادی فراتر از تأمین نیازهای بلافصل تولیدکننده
-
helmsmanship
سکانداری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] فن و مهارت هدایت کشتی
-
governance
حکومتداری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی، علوم سیاسی و روابط بینالملل] اعمال حاکمیت و نحوۀ اعمال آن
-
housekeeping
خانهداری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] نظافت و آراستن اتاقها و راهروهای مهمانخانه/ هتل
-
abstinence 2
خویشتنداری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اعتیاد، روانشناسی] عملکرد مشاور یا درمانگر در خودداری از گفتوگو و تعامل مهارنشده (uninhibited) با فرد مُراجع
-
bereavement
داغداری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] احساسی ناشی از فقدان آنچه مورد علاقه است، بهویژه احساس ناشی از مرگ عزیزان