کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
داروکده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
داروکده
/dārukade/
معنی
=داروخانه
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
داروکده
لغتنامه دهخدا
داروکده . [ ک َ دَ / دِ ] (اِ مرکب ) داروخانه : هر عقاقیر که داروکده ٔ بابل (کابل ) راست حاضر آرید و عطا بدره ٔ زر بازدهید. خاقانی .رجوع به داروخانه شود.
-
داروکده
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (پزشکی) [قدیمی] dārukade =داروخانه
-
جستوجو در متن
-
داروخانه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) dāruxāne جای فروش دارو برای بیماران؛ دواخانه؛ داروکده.
-
داروخانه
لغتنامه دهخدا
داروخانه . [ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) دکه ٔ دوافروشی . دواخانه . داروکده . جایی که در آن دارو میفروشند. (ناظم الاطباء). || در اصطلاح قدما، مطب : به داروخانه پانصد مرد بودندکه در هر روز نبضم مینمودند.عطار.
-
عقاقیر
لغتنامه دهخدا
عقاقیر. [ ع َ ] (ع اِ) ج ِ عَقّار. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). اسم جنس ادویه است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ) (مخزن الادویه ). هر گیاه که بدان تداوی کنند. مفردات طب . (یادداشت مرحوم دهخدا). ادویه که از قسم بیخ نباتات است . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). ...