کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
داروغگی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
داروغگی
لغتنامه دهخدا
داروغگی . [ غ َ / غ ِ ] (حامص ) شبگردی و پاسبانی . || حکومت و نظارت . (ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
شحنگی
فرهنگ فارسی معین
(ش نَ یا نِ) [ تر - فا. ] (حامص .) داروغگی .
-
باربکی
لغتنامه دهخدا
باربکی . [ ب َ ] (حامص مرکب ) نظارت و داروغگی . (غیاث ) (آنندراج ).
-
سرکاری
لغتنامه دهخدا
سرکاری . [ س َ ] (حامص مرکب ) داروغگی . || سربراهی کار. || ممتازی . || اهتمام . || سرانجام امری . (غیاث ) (آنندراج ).- سرکاری کردن ؛ کارفرمایی و رسیدگی به کاری کردن .
-
ابوسعید
لغتنامه دهخدا
ابوسعید. [ اَ س َ ] (اِخ ) جان درمیان . او از سالاران ابوالغازی حسین بن غیاث الدین منصوربن بایقرابن عمر شیخ بن تیمور بود. در جنگ خیوه و چناران و در تسخیر هرات جلادتها کرد و وقتی از جانب ابوالغازی حسین داروغگی هرات داشت . رجوع به حبط ج 1 ص 248، 249، 2...
-
بلاتشخیص
لغتنامه دهخدا
بلاتشخیص . [ ب ِ ت َ ] (ع ق مرکب ) (از: ب + لا (نفی ) + تشخیص ) بدون تشخیص . بی تمیز. (فرهنگ فارسی معین ). بی تعیین . بدون تعیین : از داروغگی سلاخان ... کبوتربران و بهله دوزان و غیره بلاتشخیص مبلغ، نیز رسوم داشته . (تذکرةالملوک چ دبیرسیاقی ص 55).
-
ساروقچی
لغتنامه دهخدا
ساروقچی . (اِخ ) لقب محمدبیگ ولد اسلمس بیگ ساروفچی باشی ، از هواخواهان شاه عباس بزرگ است که به سال 997 هَ . ق . با چندتن دیگر در شاهرود بسطام مرشد قلیخان استاجلو را کشتند. محمدبیگ ساروقچی بپاس این کار به داروغگی اصفهان منصوب گردید. رجوع به عالم آرای ...
-
شاه حسین
لغتنامه دهخدا
شاه حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) شاه حسین ساقی اصفهانی . سام میرزا گوید: در سال 941 هَ . ق . در حوالی دامغان درگذشته و پاره ای از اشعار او را نیز آورده است . و مؤلف الذریعة گوید: در ابتداء کار بنا بود سپس به منصب داروغگی اصفهان رسید و بعداً شاه اسماعیل...
-
مایل
لغتنامه دهخدا
مایل . [ ی ِ ] (اِخ ) قلیج خان بیک از ایماق کراملو طایفه ٔ شاملو و معاصر شاه عباس بود و از جانب او داروغگی ری را داشت و به جهت حسن سلوکش وی را شیخ الاسلام حکام گفته اند. او راست :نسیم صبح بر مجروح نیش است حریر جامه بر بیمار بار است گهر در چشم محنت دی...
-
تاج الدین
لغتنامه دهخدا
تاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) (امیر...) حسن ملکی از حکام هرات و معاصر سلطان حسین بایقرا:... خاقان منصور [ سلطان حسین بایقرا ] بی دغدغه بابیورد در آمده اشراف و اعیان آن ولایت بلوازم نیازو نثار قیام نمودند و باظهار اخلاص و دولتخواهی خدام و موکب پادشاه...
-
شاه تقی امیرعلی
لغتنامه دهخدا
شاه تقی امیرعلی . [ ت َ ی ِ اَ ع َ ] (اِخ ) از یاران و کسان شاه اسماعیل صفوی است و از جانب وی به یزد رفت . حاکم یزد در اواخر عهد سلاطین آق قویونلو سلطان احمد ساروئی بود. شاه اسماعیل حکومت یزد را به حسین بیک لله داد و او از جانب خود شعیب آقا را به دار...
-
شحنگی
لغتنامه دهخدا
شحنگی . [ ش ِ ن َ / ن ِ ] (حامص ) عمل شحنه . داروغگی . پاسبانی شهر و برزن . رجوع به شحنه شود : امیر وی را برکشیده بود و شحنگی بادغیس فرموده . (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 528). شحنگی بست بدو مفوض کردیم . (تاریخ بیهقی ). جعفر تکین را برسم شحنگی بردارالملک بل...
-
کاظم خان قراچه داغی
لغتنامه دهخدا
کاظم خان قراچه داغی . [ ظِ ن ِ ق َ چ َ ] (اِخ ) در مجمل التواریخ گلستانه آمده است : کاظم خان قراچه داغی از امرای دولت نادریه در ایام نادرشاه در اوائل در سلک صحبت یساولان انتظام داشت بسبب خدمات نمایان که ازو روز بروز به ظهور میرسید و وفور ذهن و حدت ذک...
-
ابوالقاسم
لغتنامه دهخدا
ابوالقاسم . [ اَ بُل ْ س ِ ] (اِخ ) (امیر...) بخشی . مؤلف حبیب السیر گوید: یکی از سران و قواد جیوش الغبیک بن شاهرخ . او نوبتی از دست الغبیک با لشکر بادغیس و مروالروذ بضبط و استحکام سرپل تابان و کنار آب مرغاب برای منع تجاوز سپاه ازبک مأمور شد. و در ...