کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دارودسته پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
دارودسته
/dārodaste/
معنی
نزدیکان و یاران و قوم و قبیله و طرفداران کسی.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
entourage, persuasion
-
جستوجوی دقیق
-
دارودسته
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عامیانه] dārodaste نزدیکان و یاران و قوم و قبیله و طرفداران کسی.
-
واژههای همآوا
-
دار و دسته
لغتنامه دهخدا
دار و دسته . [ رُ دَ ت َ / ت ِ ] (اِ مرکب ، از اتباع ) پیروان و اطرافیان چیزی یا کسی ؛ دار و دسته ٔ فلان کس . || دارو دسته راه انداختن ؛ برانگیختن یاران و اطرافیان .
-
دار و دسته
فرهنگ گنجواژه
گروه، پیروان واطرافیان کسی.
-
جستوجو در متن
-
ابانت
لغتنامه دهخدا
ابانت . [ اِ ن َ ] (ع اِ) ابانه . دارودسته . ایل و اُبَه .