کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دارزرد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
دارزرد
/dārzard/
معنی
=زردچوبه
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
دارزرد
لغتنامه دهخدا
دارزرد. [ زَ ] (اِ مرکب ) زردچوبه را گویند. (انجمن آرا). و به عربی عروق الصفر خوانند. (برهان ).
-
دارزرد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) [قدیمی] dārzard =زردچوبه
-
جستوجو در متن
-
زردچوبه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹زرچوبه› (زیستشناسی) zardčube ۱. غدۀ زیرزمینی و زردرنگ گیاهی که به عنوان ادویه و دارو مصرف میشود؛ دارزرد.۲. گیاهی علفی با برگهای بیضیشکل که این غدهها در اطراف ساقۀ زیرزمینی آن تولید میشود.
-
کرکم
لغتنامه دهخدا
کرکم . [ ک ُ ک ُ ] (اِ) زعفران . (آنندراج ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). عربی زعفران . (غیاث اللغات ). لیث گوید: آن زعفران است و ابوعمرو گوید کرکم و کرنب نباتی است که به زعفران مشابهت دارد. (ترجمه ٔ صیدنه ). ابن سراج گوید: کُرکُم اعجمی است و زعف...