کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دارة فروع پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
دارة غبیر
لغتنامه دهخدا
دارة غبیر. [ رَ ت ُ غ ُ ب َ ] (اِخ ) از آن بنی الاضبط است .و در آن آبی است که غبیر می نامند. (معجم البلدان ).
-
دارة قرح
لغتنامه دهخدا
دارة قرح . [ رَ ت ُ ق ُ ] (اِخ ) نام جایی در وادی القری . (معجم البلدان ).
-
دارة مأسل
لغتنامه دهخدا
دارة مأسل . [ رَ ت ُ م َءْ س ِ ] (اِخ ) نام جایی در دیار بنی عقیل است . (معجم البلدان ). رجوع به دارةباسل شود.
-
دارة محصر
لغتنامه دهخدا
دارة محصر. [ رَ ت ُ م َ ص َ ](اِخ ) یا دارةمحصن نیز آمده است . نام جایی است در دیار بنی نُمیر در کنار ثهلان اقصی . (معجم البلدان ).
-
دارة مکمن
لغتنامه دهخدا
دارة مکمن . [ رَ ت ُ م َم ِ ] (اِخ ) جایی است در بلاد قیس . (معجم البلدان ).
-
دارة ملحوب
لغتنامه دهخدا
دارة ملحوب . [ رَ ت ُ م َ ] (اِخ ) نام جایی است . (معجم البلدان ).
-
دارة منزر
لغتنامه دهخدا
دارة منزر. [ رَ ت ُ م ِ زَ ] (اِخ ) نام جایی است . (معجم البلدان ). رجوع به دارةخنزر شود.
-
دارة موضوع
لغتنامه دهخدا
دارة موضوع . [ رَ ت ُ ] (اِخ ) نام موضعی است . (معجم البلدان ).
-
دارة واسط
لغتنامه دهخدا
دارة واسط. [رَ ت ُ س ِ ] (اِخ ) نام موضعی است . (معجم البلدان ).
-
دارة وسط
لغتنامه دهخدا
دارة وسط. [ رَ ت ُ وَ س َ ] (اِخ ) نام یکی از سه قسمت دارات الحمی است و کوهی بزرگ است . (معجم البلدان ).
-
دارة وشجی
لغتنامه دهخدا
دارة وشجی . [ رَت ُ وَ جا ] (اِخ ) نام موضعی است . (معجم البلدان ).
-
دارة هضب
لغتنامه دهخدا
دارة هضب . [رَ ت ُ هََ ] (اِخ ) نام جایی است . (معجم البلدان ).
-
دارة یمعون
لغتنامه دهخدا
دارة یمعون . [ رَ ت ُ ی َ ] (اِخ ) نام جایی است . (معجم البلدان ).
-
دلم ور نمی داره
لهجه و گویش تهرانی
اشتها ندارم
-
منشش ور نمیداره
لهجه و گویش تهرانی
طبعش قبول نمیکند.