کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
داربزین پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
داربزین
/dārbezin, dārabzin/
معنی
=دارافزین
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
داربزین
لغتنامه دهخدا
داربزین . [ ب َ ](اِ) رجوع به دارابزین ، دارآفرین و دارافزین شود.
-
داربزین
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] dārbezin, dārabzin =دارافزین
-
جستوجو در متن
-
دارافزین
فرهنگ فارسی معین
(اَ) (اِ.) = داربزین . داروزین : 1 - نرده ای که جلو اتاق یا ایوان درست کنند. 2 - تکیه گاه ، طارمی .
-
جلفق
لغتنامه دهخدا
جلفق . [ ج َ ف َ ] (ع اِ) داربزین . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). و آن لغتی است در حلفق . (ناظم الاطباء).
-
حلفق
لغتنامه دهخدا
حلفق . [ ح ُ ف ُ ] (ع اِ) داربزین که تکیه گاه باشد. (منتهی الارب ). درابزین . (اقرب الموارد).
-
تفرجة
لغتنامه دهخدا
تفرجة. [ ت ِ رِ ج َ ] (ع اِ) شکاف قبا و شکاف داربزین و شکاف انگشتان . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). ج ، تفاریج .
-
دارفزین
لغتنامه دهخدا
دارفزین . [ رَ ](اِ) صفه و سکو و دکه ، که در پیش خانه ها بجهت نشستن سازند. (برهان ). || تکیه گاه . (برهان ). رجوع به دارابزین ، دارآفرین و داربزین شود. || پنجره . (انجمن آرا).
-
تفاریج
لغتنامه دهخدا
تفاریج . [ ت َ ] (ع اِ) ج ِ تَفرِجَه . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). شکاف قبا و شکاف درابزین . (آنندراج ). تفاریج قبا و تفاریج داربزین ، شکافهای آنها. (از اقرب الموارد). || شکاف انگشتان . (آنندراج ) (از اقرب الموارد). و رجوع به تفرجة شود.