کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دارالقمامه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
دارالقمامه
/dārolqomāme/
معنی
۱. جای اجتماع مردم.
۲. خانۀ زنان بدکار.
۳. عبادتگاه ترسایان.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
دارالقمامه
لغتنامه دهخدا
دارالقمامه . [ رُل ْ ق َ م َ ] (ع اِ مرکب ) عبادت خانه ٔ ترسایان . (ناظم الاطباء). کنیسه . || محل اجتماع زنان فاسقه . (ناظم الاطباء) : هفت پرده ست و زانیات در اوهمچو دارالقمامه بئس الدار. خاقانی .|| جای ریختن خاشاک و سرگین . (ناظم الاطباء).
-
دارالقمامه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: دارالقمامَة] ‹دار قمامه› [قدیمی] dārolqomāme ۱. جای اجتماع مردم.۲. خانۀ زنان بدکار.۳. عبادتگاه ترسایان.
-
جستوجو در متن
-
دار قمامه
لغتنامه دهخدا
دار قمامه . [ رِ ق ُ م َ / م ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) جای عبادت ترسایان . (ناظم الاطباء). || جای زنان فاسقه . (ناظم الاطباء) : زانیات اند که در دار قمامه جمعاندمن از آن جمع چه نقصان به خراسان یابم . خاقانی .رجوع به دارالقمامه شود.
-
دار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمع: دیار] [قدیمی] dār ۱. خانه؛ سرا.۲. [مجاز] دنیا.〈 دار عقبی: [قدیمی، مجاز] خانۀ آخرت؛ جهان دیگر.〈 دار غرور: [قدیمی، مجاز]۱. سرای خودخواهی و خودبینی.۲. دنیا: ◻︎ دور باد از خجسته مجلس تو / نکبت دهر پیر و دار غرور (سوزنی: ۲۰۸).&...