کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دارالضیافه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
دارالضیافه
/dārozziyāfe/
معنی
جای پذیرایی از مهمانان؛ جایی که در آن مهمانان را پذیرایی کنند؛ مهمانخانه؛ مهمانسرا.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
دارالضیافه
لغتنامه دهخدا
دارالضیافه . [ رُض ْ ضی ف َ ] (ع اِ مرکب ) مهمانخانه . جای پذیرایی از مهمان . (ناظم الاطباء). مضیف .
-
دارالضیافه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: دارالضیافَة] ‹دارالضیف› [قدیمی] dārozziyāfe جای پذیرایی از مهمانان؛ جایی که در آن مهمانان را پذیرایی کنند؛ مهمانخانه؛ مهمانسرا.
-
جستوجو در متن
-
دارالضیف
لغتنامه دهخدا
دارالضیف . [ رُض ْ ض َ] (ع اِ مرکب ) دارالضیافه . مهمانخانه . (آنندراج ).
-
درب جوباره
لغتنامه دهخدا
درب جوباره . [ دَ ب ِ رَ ] (اِخ ) (مناره های ... یا دو منار دارالضیافه ) نام دو منار از قرن هشتم هجری است . در اصفهان که از بقایای سر در ساختمانی از آن قرن است . اطراف آنها آثار ساختمانی قدیم بنام سنجریه موجود می باشد. (از دائرةالمعارف فارسی ).
-
مهمانخانه
لغتنامه دهخدا
مهمانخانه . [ م ِ ن َ / ن ِ ](اِ مرکب ) خانه که برای فرود آمدن مهمان اختصاص داده باشند. قسمتی در ساختمان خانه (اطاق یا سالن ) که اختصاص به مهمان دهند. || مضیفة. دارالضیافة. مأدبة : گفتند یا رسول اﷲ آنچ ما خوردیم از طعامهای مهمانخانه ٔ تو نبود. (تاری...
-
خورنگه
لغتنامه دهخدا
خورنگه .[ خوَ / خ ُ رَ گ َه ْ ] (اِخ ) خورنگاه . خورنق . (برهان قاطع) (ناظم الاطباء) (فرهنگ جهانگیری ) : خواهی که در خورنگه دولت کنی مقام برخیز از این خرابه ٔ نادلگشای خاک . خاقانی .|| پیشگاه خانه . خورنگاه . (ناظم الاطباء) (برهان قاطع). || دارالضیاف...
-
خورنگاه
لغتنامه دهخدا
خورنگاه . [ خوَ / خ ُ رَ ] (اِخ ) خورنق است که عمارت بهرام گور باشد.(برهان قاطع). یکی از دو قصری که نعمان جهة بهرام ساخته بود. (ناظم الاطباء). خورنگه . || (اِ مرکب ) پیشگاه خانه . (برهان قاطع) (ناظم الاطباء). ایوان که جای افتادن آفتاب باشد چه شهریارا...
-
استیرلینگ
لغتنامه دهخدا
استیرلینگ .[ اِ ] (اِخ ) نام کرسی کنت نشین موسوم بهمین اسم میباشد در سمت یمین ، مقابل نهر فورث (که پلی هم دارد) و برابر خط آهن ادینبورگ وکلاسکو بکنتی پرت ، در جلگه و دامنه ٔ تپه و نزدیک کاخ معروف باستانی (کاخ استرلینگ که وقتی اقامتگاه سلاطین بزرگ اسک...
-
دیر
لغتنامه دهخدا
دیر. [ دَ / دِ ] (ع اِ) خانه ای که راهبان در آن عبادت کنند و غالباً از شهرهای بزرگ بدور است و در بیابانها و قله های کوهها برپا گردد و هر گاه در شهر بنا گردید آن را کنیسه (کلیسا) یا بیعة گویند و بعضی میان این دو فرق گذارند که کنیسه از آن یهود است و بی...