کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دارالضرب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
دارالضرب
/dārozzarb/
معنی
دارضرب؛ جای سکه زدن پول؛ ضرابخانه؛ درمسرا.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
ضرابخانه
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
دارالضرب
واژگان مترادف و متضاد
ضرابخانه
-
دارالضرب
لغتنامه دهخدا
دارالضرب . [ رُض ْ ض َ ] (ع اِ مرکب ) میخکده . ضرابخانه . جایی که پول در آن سکه میزنند. (ناظم الاطباء).
-
دارالضرب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] [قدیمی] dārozzarb دارضرب؛ جای سکه زدن پول؛ ضرابخانه؛ درمسرا.
-
جستوجو در متن
-
ضرابخانه
واژگان مترادف و متضاد
دارالضرب
-
میخکده
لغتنامه دهخدا
میخکده . [ ک َ دَ / دِ ] (اِ مرکب ) ضرابخانه و دارالضرب . (ناظم الاطباء) (از برهان ). خانه ای که در آن سکه زنند و آن را دارالضرب و ضرابخانه نیز گویند. (انجمن آرا). دارالضرب . (آنندراج ).سراضرب . ضرابخانه . درم سرای . دارالسکه . سکه خانه . (یادداشت مو...
-
ضرب خانه
لغتنامه دهخدا
ضرب خانه . [ ض َن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) ضرابخانه . میخکده . دارالضرب .
-
درم سرا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [مٲخوذ از یونانی. فارسی] ‹درمسرای› [قدیمی] deramsarā کارخانه یا محلی که در آن پول سکه بزنند؛ دارالضرب؛ ضرابخانه.
-
برون سرا
لغتنامه دهخدا
برون سرا. [ ب ِ / ب ُ س َ ] (اِ مرکب ) بیرون سرا. بیرون سرای . || زری که در غیر دارالضرب و ضرابخانه سکه کرده باشند. (برهان ) (ناظم الاطباء). پول قلب و بد که در غیر دارالضرب سکه زده باشند.
-
دار ضرب
لغتنامه دهخدا
دار ضرب . [ رِ ض َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) دارالضرب . ضرابخانه . میخکده : مفلسان گر خوش شوند از زر قلب لیک او رسوا شود در دارضرب .مولوی . رجوع به دارالضرب شود.
-
بیرون سرایی
لغتنامه دهخدا
بیرون سرایی . [ س َ ] (ص نسبی ) منسوب به بیرون سرا. || مسکوکی که در خارج دارالضرب دولتی زده اند. رجوع به برون سرایی شود.
-
خارج زدن
لغتنامه دهخدا
خارج زدن . [ رِ زَ دَ ] (مص مرکب ) زر قلب ناروا بسکه زدن یعنی خارج از دارالضرب . (آنندراج ). زر قلب را خارج از دارالضرب سکه زدن . از مصطلحات . (غیاث اللغة). مقابل رائج . (آنندراج ). رجوع به رائج شود : بی اصول قدمش سکه ٔ رائج نزنی خارجی واقف دم باش که...
-
سراچه ٔ ضرب
لغتنامه دهخدا
سراچه ٔ ضرب . [ س َ چ َ / چ ِ ی ِ ض َ ] (ترکیب اضافی ، اِمرکب ) دارالضرب را گویند که ضرابخانه باشد. (برهان ). جایی که طلا و نقره را مسکوک گردانند. (آنندراج ).
-
سکه خانه
لغتنامه دهخدا
سکه خانه . [ س ِک ْ ک َ / ک ِ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) ضرابخانه و دارالضرب و سرائی که در آنجا بر پول رایج نقش کنند. (ناظم الاطباء).
-
ضرابخانه
لغتنامه دهخدا
ضرابخانه . [ ض َرْ را ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) درم سرا. سرای درم . دارالضرب . میخکده . دارالسکه . جائی که در آن زر و سیم سکه زنند.