کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
داراشکنه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
داراشکنه
/dār[']eškane/
معنی
مادهای سمی که از ترکیب کلر و جیوه یا ترکیب جیوه و سمالفار به دست میآید.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
داراشکنه
لغتنامه دهخدا
داراشکنه . [ رْ اِ ک َ ن َ / ن َ ] (اِ) سمی است قتال و مصنوع از زیبق و سم الفار... و در مصر دواءالشعث خوانند. (انجمن آرا).
-
داراشکنه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) dār[']eškane مادهای سمی که از ترکیب کلر و جیوه یا ترکیب جیوه و سمالفار به دست میآید.
-
جستوجو در متن
-
دارو اشکنه
فرهنگ گنجواژه
داراِشکنه سمی قوی از ترکیبات جیوه.
-
سلیمانی
لغتنامه دهخدا
سلیمانی . [ س ُ ل َ / ل ِ ] (حامص ) مانند سلیمان بودن ، چون سلیمان پیامبر بر همه عالم و جن و انس سلطنت کردن : رخت بربست از آن سلیمانی چون پری شد ز خلق پنهانی . نظامی .من که دیوی شدم بیابانی چون کنم دعوی سلیمانی . نظامی .آگهی از ملک سلیمانیم دیو ستم ک...