کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دادگان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
دادگان
معنی
(اِ.) جِ دَدَه .
فرهنگ فارسی معین
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
database, DB
دادگان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] مجموعهای از دادههای ذخیرهشدۀ تحت نظارت یک مدیریت متمرکز که معمولاً مورد استفادۀ چندین کاربر بهطور همزمان و اشتراکی باشد
-
دادگان
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) جِ دَدَه .
-
واژههای مشابه
-
database publishing
نشر دادگان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] استفاده از نشر رومیزی یا فنّاوری اینترنت برای تولید گزارشهایی حاوی اطلاعات بهدستآمده از یک دادگان
-
database server
کارساز دادگان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] رایانهای کارساز که به امور مربوط به ارتباط مداوم با دیسک یا نوارخانۀ دادهها میپردازد متـ . کارداد
-
database manager
مدیر دادگان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] شخص یا برنامهای که مدیریت دادگان را بر عهده دارد
-
database management
مدیریت دادگان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] استفاده از سامانههایی برای ذخیره و حذف و سازماندهی و جستوجو و بازیابی و مدیریت دستیابی به دادهها در یک دادگان
-
database administrator
سرپرست دادگان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] متخصصی دارای دانش کامل در مدیریت و طراحی و بهینهسازی و فعالسازی دادگان
-
database administration
سرپرستی دادگان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] وظیفه یا مسئولیتی که سرپرست دادگان بر عهده دارد
-
archival database
دادگان آرشیوی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم کتابداری و اطلاعرسانی] مجموعۀ سازماندهیشدهای از اسناد رقمی، شامل پیامنگارها و بحثهای گروهی و پرسش و پاسخهای مرجع که برای دورهای نامعین و استفاده در آینده نگهداری میشوند
-
dbSTS
دادگان توان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-ژنشناسی و زیستفنّاوری] ← دادگان توالی نشانمند
-
published database
دادگان منتشرشده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] دادگانی که اطلاعات بهدستآمده از آن با استفاده از نشر رومیزی یا فنّاوری اینترنت و با هدف تولید گزارش در اختیار عموم قرار گرفته باشد
-
دادگان منو
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] ← دادگان صورتغذا
-
knowledge discovery in databases
کشف دانش در دادگان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] فرایند شناسایی ساختارهای قابلدرک و مفید و تازه و معتبر در دادهها اختـ . ک.د.د KDD
-
database management system, DBMS
سامانۀ مدیریت دادگان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] سامانهای برای پشتیبانی از ایجاد و دستیابی و نگهداری و واپایش دادگان و تسهیل اجرای برنامههای کاربردی با بهرهگیری از دادههای این دادگان اختـ . سامِد