کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
داده های برگردان شده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
data cleansing
دادهپیرایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] فرایند تصحیح خطاهای دادهای در مجموعهای از دادهها، برای بالا بردن کیفیت دادهها با توجه به اهداف خاص
-
polling, autopolling
دادهخواهی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] روشی برای واپایش مراکز چندگانۀ شبکه که در آن ایستگاه مرکزی نیاز هر مرکز به ارسال داده را بررسی و اجازۀ انجام آن را بهنوبت صادر میکند
-
data transfer
دادهرسانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] حرکت و انتقال فعال اطلاعات از جایی به جای دیگر
-
clear data
دادۀ روشن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] نسخهای از پیام یا داده که علاوهبر طرفهای مُجاز برای کاربران دیگر نیز مفهوم باشد
-
data generation
دادهزایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] فرایندی که در آن، دادهها براساس مجموعهای از خصوصیات ازپیشتعریفشده تولید شوند
-
data flow
دادهشار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] جابهجایی دادهها از نقطهای در یک مجموعۀ اطلاعاتی به نقطهای دیگر
-
raster data
دادۀ شطرنجی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی نقشهبرداری] دادههایی با ساختار شبکهای خانکی مرکب از شبکههای سطری و ستونی
-
data mining
دادهکاوی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] استخراج اطلاعات با الگوهای خاص، از حجم زیادی از دادههای ذخیرهشده
-
data assimilation
دادهگواری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] تلفیق دادههای ناهمگون، نمونهبرداریشده در زمانها و بازههای زمانی متفاوت و در مکانهای مختلف، برای توصیف یکدست و سازگار سامانهای فیزیکی مانند جوّ
-
informatics, informatique (fr.)
دادهورزی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[عمومی] دانش دریافت و انتقال اطلاعات
-
دادهها
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات، رمزشناسی] ← داده
-
دادهها
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] ← داده
-
آب داده
فرهنگ فارسی معین
(دِ) (ص مف .) 1 - آب پاشیده ، مشروب . 2 - تیز، تیز کرده (صفت برای شمشیر یا خنجر).
-
تاب داده
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (ص مف .) پیچیده ، به هم بافته .
-
جان داده
لغتنامه دهخدا
جان داده . [ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) مرده . جان سپرده . کسی که جانش از تن بیرون رفته است : بیهشی خسته دید افتاده چون کسی زخم خورده جان داده . نظامی .ماند بیخود در آن ره افتاده چون کسی خسته بلکه جان داده .نظامی .