کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دادنی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
دادنی
لغتنامه دهخدا
دادنی . [ دَ ] (ص لیاقت ) درخور دادن . چیزی که لایق دادن باشد. (آنندراج ). || که دادن آن لزومی دارد. که دادن سزاوار آن بود : چون به خوار ری رسید [ مسعود غزنوی ] شهر را به زعیم ناحیت سپرد و مثالها که دادنی بود بداد. (تاریخ بیهقی ص 23 چ ادیب ).پای در ا...
-
واژههای مشابه
-
کوچ دادنی
لغتنامه دهخدا
کوچ دادنی . [ دَ ] (ص لیاقت مرکب ) کوچاندنی . رجوع به کوچاندنی شود.
-
گل دادنی
دیکشنری فارسی به عربی
زهرة
-
نسبت دادنی
دیکشنری فارسی به عربی
منسوب
-
ازدست دادنی
دیکشنری فارسی به عربی
مادة مستعملة لمرة واحدة
-
جستوجو در متن
-
نادادنی
لغتنامه دهخدا
نادادنی . [ دَ ] (ص لیاقت ) ندادنی . که دادنی نیست . که نباید آن را داد. که تسلیم کردنی نیست . مقابل دادنی . رجوع به دادنی شود.
-
deliverables
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تحویل دادنی ها
-
repayable
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قابل پرداخت است، پس دادنی
-
evincible
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قابل تحمل، نشان دادنی
-
حتمی
فرهنگ واژههای سره
رخ دادنی، سد درسد
-
ascribable
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قابل تقسیم است، قابل اسناد، نسبت دادنی
-
relievable
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قابل تحمل، تسکین دادنی
-
reportable
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قابل گزارش است، گزارش دادنی