کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
داخلي پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
تنش داخلی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] ← تنش باقیمانده
-
civil war, internal war
جنگ داخلی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] جنگ بین دو یا چند بخش یا منطقه از یک کشور
-
internal fixation
تثبیت داخلی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ارتاپزشکی] تثبیت ازطریق جااندازی باز و استفاده از پیچ و پلاک
-
internal angle, interior angle
زاویۀ داخلی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی نقشهبرداری] زاویۀ بین اضلاع مجاور در درون یک شکل بسته
-
domestic flight
پرواز داخلی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] پرواز در فضای پروازی کشور متبوع خود
-
interior guard
پاسدار داخلی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] نگهبانی که در یک محدودۀ نظامی برای حفظ نظم و اجرای مقررات پلیس و نگهداری اموال کارکنان یگان فعالیت میکند
-
local area network, LAN
شبکۀ داخلی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] شبکهای رایانهای که فاصلۀ گرههای آن معمولاً از چندصد متر تجاوز نکند
-
domestic visitor
بازدیدکنندۀ داخلی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] بازدیدکنندهای که از نقاط داخلی کشوری که در آن ساکن است دیدن میکند
-
inside loop
حلقۀ داخلی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] حلقهای که در آن، هواگَرد پس از اوجگیری، اقدام به پرواز وارونه میکند و با یک شیرجه به حالت پرواز تراز بازمیگردد
-
internal drive
رانۀ داخلی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] دیسکرانهای (disk drive) که درون سامانۀ رایانهای قرار میگیرد و از بیرون و ازطریق درگاهیها به آن متصل نمیشود
-
internal impedance
رهبندی داخلی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی برق] ← رهبندی منبع
-
مدیر داخلی
لغتنامه دهخدا
مدیر داخلی . [ م ُخ ِ / م ُ رِ خ ِ ] (اِ مرکب ) کسی که تصدی امور دفتری و اداری و یا مالی مؤسسه ای مطبوعاتی ، روزنامه ، مجله ، ماهنامه را به عهده دارد. مقامی دون مدیر مسئول .
-
انهيار داخلي
دیکشنری عربی به فارسی
انفجار از داخل
-
اتصال داخلي
دیکشنری عربی به فارسی
دستگاه مخابره داخل ساختمان
-
internal oxidation
اُکسایش داخلی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی] ← خوردگی زیرسطحی