کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دائم الصلوة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
دائم الخمری
لغتنامه دهخدا
دائم الخمری . [ ءِ مُل ْ خ َ ] (حامص مرکب ) عمل دائم الخمر. اِدمان . مستی پیوسته . شراب خواری مداوم . مستی مستدام .
-
دائم السفر
لغتنامه دهخدا
دائم السفر. [ ءِ مُس ْ س َ ف َ ] (ع ص مرکب ) مسفار، قلقال ، که پیوسته در سفر باشد. || (در اصطلاح فقه ) از عناوین مستثنی شده ٔ از حکم وجوب قصر (نماز).
-
دائم الصوم
لغتنامه دهخدا
دائم الصوم . [ ءِ مُص ْ ص َ ] (ع ص مرکب ) که پیوسته روزه دارد. بردوام روزه دارنده .
-
دائم الطهارة
لغتنامه دهخدا
دائم الطهارة. [ ءِ مُطْ طَ رَ ] (ع ص مرکب ) که پیوسته با طهارت بود. که همه گاه پاکیزگی پیش گیرد.
-
دائم المرض
لغتنامه دهخدا
دائم المرض . [ ءِ مُل ْ م َ رَ ] (ع ص مرکب ) آنکه همواره مریض و بیمار باشد. (آنندراج ). پیوسته بیمار. که هماره با درد بود. مطلی ؛ دائم المرض . (منتهی الارب ).
-
دائم التزاید
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] dā'emottazāyod آنچه پیوسته فزونی گیرد؛ روزافزون؛ رو به فزونی.
-
دائم الخمر
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] dā'emolxamr آنکه پیوسته شراب بخورد و همیشه مست باشد؛ همیشه مست.
-
دائم السفر
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] dā'emossafar آنکه همیشه در سفر باشد.
-
دائم الصوم
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] dā'emosso[w]m آنکه بیشتر ایام روزه بگیرد؛ پیوسته روزهدار.
-
permanent sample plot, permanent growth plot, permanent inventory plot
قطعهنمونۀ دائم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] قطعهنمونهای که از آن در بازههای چندساله در اندازهگیریها استفاده میشود
-
substance-induced persisting dementia
زوال عقل دائم موادزاد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اعتیاد] نقایصِ شناختی ناشی از مصرف مداوم مواد، شامل اختلال حافظه و ناشناسایی و زبانپریشی و ناکنایی (apraxia)
-
permanent threshold shift
تغییر آستانۀ دائم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شنواییشناسی] کمشنوایی برگشتناپذیر در پی نوفهگیری شدید اختـ . تاد PTS متـ . تغییر آستانۀ دائم نوفهزاد noise induced permanent threshold shift اختـ . تاد نوفهزاد NIPTS
-
permanent neutrality, perpetual neutrality
بیطرفی دائم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] مشی سیاسی پایدار یک دولت، مبتنی بر بیطرفی، چه در جنگ و چه در صلح
-
دائم و قائم
لغتنامه دهخدا
دائم و قائم . [ ءِ م ُ ءِ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) همیشه و پایدار.
-
alcohol induced persisting amnestic disorder
اختلال یادزدودگی الکلزاد دائم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اعتیاد] آشفتگی پایدار حافظه ناشی از مصرف درازمدت الکل که به اختلال در یادگیری یا به یاد آوردن دانستههای پیشین منجر میشود اختـ . ایاد