کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خیلی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
خیلی
/xeyli/
معنی
۱. فراوان؛ بسیار.
۲. (قید) زیاد.
۳. (قید) زمانی زیاد.
۴. (قید) چندان.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. بس، بسی، بسیار، جزیل، زیاد، کثیر، وافر، بینهایت، بغایت، فراوان ≠ اندک
۲. شماری، عدهای، گروهی ≠ کم، قلیلی
برابر فارسی
بسیار
دیکشنری
all, bloody, darned, extra, far, copious, full , especially, heartily, plenty, highly, right, many, very, mighty, well, much, perfectly, quite, real, too
-
جستوجوی دقیق
-
خیلی
واژگان مترادف و متضاد
۱. بس، بسی، بسیار، جزیل، زیاد، کثیر، وافر، بینهایت، بغایت، فراوان ≠ اندک ۲. شماری، عدهای، گروهی ≠ کم، قلیلی
-
خیلی
فرهنگ واژههای سره
بسیار
-
خیلی
فرهنگ فارسی معین
(خَ یا خِ) [ ع - فا. ] (ق .) 1 - گروهی ، عده ای . 2 - بسیار، فراوان .
-
خیلی
لغتنامه دهخدا
خیلی . [ خ َ / خ ِ ] (ص نسبی ) مهتر اسبان (یادداشت مؤلف ) : یکی کرباس خرجی داد کان رانپوشد هیچ خیلی و بکیجی .سوزنی .
-
خیلی
لغتنامه دهخدا
خیلی . [ خ َ / خ ِ ] (ق ) بسیار. بس . فراوان . بغایت . بی نهایت . (ناظم الاطباء). بسیار مطلق . (یادداشت مؤلف ). این کلمه به این معنی مستعمل قدماء نبوده است و اصل آن از «خیل » بمعنی گروه اسبان و سواران و یاءوحدت است و عبارت «اندک اندک خیلی گردد و قطر...
-
خیلی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی. فارسی] xeyli ۱. فراوان؛ بسیار.۲. (قید) زیاد.۳. (قید) زمانی زیاد.۴. (قید) چندان.
-
خیلی
دیکشنری فارسی به عربی
اضافي , بعيدا , جدا , عشر , کثير , لذا , لعنة , مرح
-
واژههای مشابه
-
خیلی پیش
دیکشنری فارسی به عربی
سحيق
-
خیلی دقیق
دیکشنری فارسی به عربی
دقيق
-
خیلی زیاد
دیکشنری فارسی به عربی
نهاية
-
خیلی پیر
دیکشنری فارسی به عربی
هرم
-
خیلی خوب
دیکشنری فارسی به عربی
حسنا , مجيد
-
خیلی ظریف
دیکشنری فارسی به عربی
جذاب
-
خیلی انبوه
دیکشنری فارسی به عربی
مشجر