کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خیط شلیش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
خیط شلیش
لغتنامه دهخدا
خیط شلیش . [ خ َ ش ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان سویره بخش هندیجان شهرستان خرمشهر، واقع در 25 هزارگزی شمال باختری هندیجان و سه هزارگزی شمال خاوری راه اتومبیل رو بندر معشوربه هندیجان جمعیت آن 150 تن و آب آن از چاه و محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و حش...
-
واژههای مشابه
-
خيط
دیکشنری عربی به فارسی
زه , زهي , نخ , ريسمان , رشته , سيم , رديف , سلسله , قطار , نخ کردن (باسوزن و غيره) , زه انداختن به , کشيدن , ريش ريش , نخ مانند , ريشه اي , چسبناک , دراز , به نخ کشيدن (مثل دانه هاي تسبيح) , بصف کردن , زه دارکردن , رگه , نخ کردن , بند کشيدن
-
خيط
دیکشنری عربی به فارسی
دوختن , دوزندگي کردن , خياطي کردن
-
خَيْطُ
فرهنگ واژگان قرآن
رشته -خط
-
خیط،یک خیط،دوخیط ،سه خیط
لهجه و گویش تهرانی
علامت گروهبانی
-
خیط شدن
فرهنگ فارسی معین
(شُ دَ) (مص ل .) (عا.) بور شدن ، شرمنده گشتن .
-
خیط ابیض
لغتنامه دهخدا
خیط ابیض . [ خ َ طِ اَب ْ ی َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کنایه از صبح صادق . (منتهی الارب ). || کنایه از سفیدی روز. (یادداشت مؤلف ).
-
خیط اسود
لغتنامه دهخدا
خیط اسود. [ خ َ طِ اَس ْ وَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کنایه از صبح کاذب . (منتهی الارب ). || کنایه از تاریکی شب . (یادداشت مؤلف ).
-
خیط الصوفیان
لغتنامه دهخدا
خیط الصوفیان . [ طُص ْ صو ] (اِخ ) دهی است از دهستان جراحی بخش شادگان شهرستان خرمشهر، واقع در 67 هزارگزی شمال خاوری شادگان و شش هزارگزی شمال راه بندر معشور به امیدیه . آب آن از چاه و محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و حشم داری و راه در تابستان اتومبیل...
-
خیط رقبه
لغتنامه دهخدا
خیط رقبه . [ خ َ طِ رَ ق َ ب َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) مغزحرام . مهره ٔ گردن . (منتهی الارب ) (یادداشت مؤلف ).
-
خیط رمله
لغتنامه دهخدا
خیط رمله . [ خ َ رَ ل ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان باوی بخش مرکزی شهرستان اهواز، واقع در 48 هزارگزی جنوب خاوری اهواز و 15 هزارگزی جنوب راه اهواز به رامهرمز. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
-
خیط زبیر
لغتنامه دهخدا
خیط زبیر. [ خ َ زُ ب َ ](اِخ ) دهی است از دهستان آسیاب بخش هندیجان شهرستان خرمشهر، واقع در 48 هزارگزی شمال هندیجان سر راه بهبهان به خلف آباد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
-
خیط شعاع
لغتنامه دهخدا
خیط شعاع . [ خ َ طِ ش ُ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) خطوط شعاعی آفتاب . (از آنندراج ).
-
خیط عماره
لغتنامه دهخدا
خیط عماره . [ خ َ ع َ رِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان آسیاب بخش هندیجان شهرستان خرمشهر، واقع در 50 هزارگزی شمال باختری هندیجان کنار راه اتومبیل رو بهبهان به خلف آباد. آب آن از چاه و محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و حشم داری . راه در تابستان اتومبیل رو...