کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خیش آتشبُر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
خیش کردن
واژگان مترادف و متضاد
خیش زدن، شیار زدن، شخم زدن، شخم کردن ≠ درو کردن، درویدن
-
خیش زدن
لغتنامه دهخدا
خیش زدن . [ زَ دَ ] (مص مرکب ) شخم زدن . شیار کردن . (یادداشت مؤلف ).
-
خیش کار
لغتنامه دهخدا
خیش کار. (ص مرکب ) زارع . زراعت کننده . آنکه زراعت کند. (یادداشت مؤلف ).
-
خیش خانه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [معرب. فارسی] [قدیمی] xišxāne خانهای که در آن پردههای کتان میآویختند و برای خنک شدن هوا آنها را مرطوب میکردند؛ خانۀ تابستانی.
-
خیش(گاوآهن)
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: xiš طاری: xiš طامه ای: xiš طرقی: hiš کشه ای: hiš نطنزی: xiš
-
fire plough
خیش آتشبُر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] خیشی بزرگ و سنگین که برای ایجاد آتشبُر به اسب یا تراکتور میبندند
-
جستوجو در متن
-
ریشه
لغتنامه دهخدا
ریشه . [ ش َ/ ش ِ ] (اِ) طراز و تارهای پنبه ای و ابریشمین و جز آن که از چیزی آویزان باشد. (ناظم الاطباء) (از برهان ). || طره ٔ دستار. (ناظم الاطباء) (از غیاث اللغات ). آنچه از تار بی پود گذارند در جانب جامه زینت را: ریشه ٔ گلیم . ریشه ٔ کلاغی . ریشه ...