کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خیس شدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
خیسوندن،خیس خوردن
لهجه و گویش تهرانی
در مایعی غوطه ور کردن
-
خیس و آب
فرهنگ گنجواژه
تر، مرطوب.
-
خیس و آبکشیده
فرهنگ گنجواژه
کاملاً خیس.
-
خیس و خالی
فرهنگ گنجواژه
مرطوب، خیس و خالی شد.
-
خیس و لیس
فرهنگ گنجواژه
تر.
-
Diomedea irrorata
مرغ توفان دیومِدی خیسپر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم جانوری] گونهای از دیومِدیان و راستۀ کبوتردریاییسانان با پرهای صاف و تیره که درخشش خاصی دارند و گویی خیساند
-
جستوجو در متن
-
ژفیدن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر لازم) [قدیمی] žafidan تر شدن؛ خیس شدن.
-
خیسیدن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر لازم) xisidan خیس شدن؛ تر شدن.
-
soakage
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خیس شدن، خیس خوری
-
waterlogging
دیکشنری انگلیسی به فارسی
غرق شدن، از اب خیس شدن
-
لیچ
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عامیانه] lič آبکشیده؛ آبافتاده؛ خیس.〈 لیچ شدن: (مصدر لازم) خیس شدن.
-
stoep
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خیس شدن
-
overwasted
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خیس شدن
-
soaking up
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خیس شدن
-
drabbles
دیکشنری انگلیسی به فارسی
drabbles، خیس وکثیف شدن، گل الود شدن، گلی شدن