کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خیر خواهی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
خیر بودن
لغتنامه دهخدا
خیر بودن . [ خ َ /خ ِ دَ ] (مص مرکب ) نیکو بودن . نیک بودن . خوب بودن : گفت ترا خوابی دیده ام خیرباد. (گلستان ).
-
خیر رسانیدن
لغتنامه دهخدا
خیر رسانیدن . [ خ َ / خ ِ رَ / رِ دَ ] (مص مرکب ) اِفاضَه . (یادداشت مؤلف ).
-
خیر رسیدن
لغتنامه دهخدا
خیر رسیدن . [ خ َ / خ ِ رَدَ ] (مص مرکب ) نفع رسیدن . منفعت بردن : گر از حق نه توفیق خیری رسدکی از بنده خیری به غیری رسد.سعدی (بوستان ).
-
خیر کردن
لغتنامه دهخدا
خیر کردن . [ خ َ / خ ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) نیک و خوب کردن : عاقبت کار او در دو جهان خیر کرد عاقبت کار او خیر بود لاجرم . منوچهری . || تسبیل . انفاق . نفقه دادن در راه خدا. در راه خدا دادن : بیدارباش و مصلحت اندیش و خیرکن درویش دست گیر و خردمند پروران...
-
صاحب خیر
دیکشنری فارسی به عربی
محسن
-
بانی خیر
دیکشنری فارسی به عربی
محسن
-
دعای خیر
دیکشنری فارسی به عربی
مبارکة
-
خیر خواه
دیکشنری فارسی به عربی
مترف
-
خیر سر
لهجه و گویش تهرانی
صدقه سر
-
خیر کله
لهجه و گویش تهرانی
نذر
-
خیر ندیده
لهجه و گویش تهرانی
نفرین
-
خیر ببینی !
لهجه و گویش تهرانی
دعاخیر
-
خیر دیدن
لهجه و گویش تهرانی
منفعت بردن
-
خیر کردن
لهجه و گویش تهرانی
خیرات دادن
-
دلال خیر
لهجه و گویش تهرانی
پا انداز زن