کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خیرات کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
خیرات کردن
لغتنامه دهخدا
خیرات کردن . [ خ َ / خ ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) چیزی را در راه خدا بذل کردن که ثواب آن شامل حال اموات گردد. (ناظم الاطباء). اعمال حسنه انجام دادن . نیکی کردن . خوبی کردن . صدقه در راه خدا دادن .
-
واژههای مشابه
-
خَيْرَاتِ
فرهنگ واژگان قرآن
خیرها -اعمال صالح -مالهایی که در راه خدا صرف می شود(اصل در معناي کلمه خير همانا انتخاب است ، و اگر ما چيزي را خير ميناميم ، بدان جهت است که آنرا با غير آن مقايسه ميکنيم ، و يکي از آن دو را انتخاب نموده و ميگوئيم اين خير است ، و معلوم است از بين چند چ...
-
باغ خیرات
لغتنامه دهخدا
باغ خیرات . [ خ َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بخش حومه ٔ شهرستان سبزوار که در12 هزارگزی شمال باختری ششتمد بر سر راه مالرو عمومی استاج واقع است . ناحیه ای است کوهستانی دارای آب و هوای معتدل و 468 تن سکنه و آب آن از قنات تأمین میشود. محصول عمده ٔ آن غل...
-
خیرات و مبرات
لهجه و گویش تهرانی
نیکی
-
خیرات و حاجات
فرهنگ گنجواژه
نذر و نیاز.
-
خیرات و مبّرات
فرهنگ گنجواژه
نذر و خرج.
-
نذر و خیرات
فرهنگ گنجواژه
حاجت خواهی، نذر.
-
جستوجو در متن
-
خیر کردن
لهجه و گویش تهرانی
خیرات دادن
-
نون و حلوا ،()خیر کردن
لهجه و گویش تهرانی
غذای خوشمزه،خیرات رایج
-
ادخار
لغتنامه دهخدا
ادخار. [ اِدْ دِ ] (ع مص ) اِذّخار.ذخیره کردن . ذخیره نهادن . اندوختن . جمع کردن . یخنی نهادن . انبار کردن . پس انداز کردن . نهان کردن چیزی : حلاوت عاجل او را از کسب خیرات و ادخار حسنات بازدارد. (کلیله و دمنه ). || برگزیدن .
-
تصدق کردن
لغتنامه دهخدا
تصدق کردن . [ ت َ ص َدْ دُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) صدقه دادن و خیرات کردن . || عفو فرمودن و بخشیدن . (ناظم الاطباء). عفو کردن ، چنانکه دیه ٔ قاتل را اولیای مقتول . (یادداشت مرحوم دهخدا). و رجوع به تصدق و ترکیبات آن شود.
-
روزی کردن
لغتنامه دهخدا
روزی کردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) قسمت کردن . نصیب دادن : ایزد تعالی توفیق خیرات دهاد و سعادت این جهان و آن جهان روزی کناد. (تاریخ بیهقی ). این ضیاع ازهمه ضیاع بخارا بقیمت تر است و خوشتر و خوش هواتر خدای تعالی روزی کرد تا جمله بخرید. (تاریخ بخارا). ر...
-
صله ٔ رحم
لغتنامه دهخدا
صله ٔ رحم . [ ص ِ ل َ / ل ِ ی ِ رَ ح ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) محبت و سلوک داشتن با خویش و اقرباء. (آنندراج ) (غیاث اللغات ). بَل ّ. بِلان . (منتهی الارب ). شریک گردانیدن خویشان و پیوستگان را با خود در خیرات دنیوی . (نفائس الفنون ؛ حکمت مدنی ). با...