کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خیانت پیشه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
خدمت و خیانت
فرهنگ گنجواژه
متضاد.
-
دزدی و خیانت
فرهنگ گنجواژه
نادرستی و تقلب.
-
خیانت و جنایت
فرهنگ گنجواژه
افعال ناصواب.
-
خیانت بزرگ (در اصطلاح سیاسى
دیکشنری فارسی به عربی
الخيانة العظمى
-
توطئه علیه كشور و ملت خود را خیانت بزرگ گویند)
دیکشنری فارسی به عربی
الخيانة العظمى
-
واژههای همآوا
-
خیانتپیشه
واژگان مترادف و متضاد
خائن، خیانتکار، خیانتگر، غدار، نمکبحرام
-
جستوجو در متن
-
خائن طبع
لغتنامه دهخدا
خائن طبع. [ءِ طَ ] (ص مرکب ) خیانت پیشه . خیانتکار : آب نرم است ولی خائن طبعساده رنگ است ولی پیچ و خم است .خاقانی .
-
ستروک
لغتنامه دهخدا
ستروک . [ س َ ] (ص ، اِ) مردم بی مایه و بیکار. (برهان ) (جهانگیری ). || احمق و بدطینت . (آنندراج ). || بدخو و خشمناک . (برهان ) (جهانگیری ). ستیزه جو و جنگجو و خشمناک و بدخو. (ناظم الاطباء). مرد ستیزنده . (آنندراج ). دزد پیشه . (برهان ) (جهانگیری ). ...
-
الیاس بک
لغتنامه دهخدا
الیاس بک . [ اِل ْ ب ِ / ب َ ] (اِخ ) از بندگان سلطان محمد چلبی بود. پس از مدتی این پادشاه را ترک کرد ونزد برادر وی سلیمان شهزاده رفت و سپس در زمان سلطان مرادخان ثانی از ملازمان خدمت شهزاده مصطفی گردید. وی شخصی خیانت پیشه بود. (از قاموس الاعلام ترکی ...
-
سپیددست
لغتنامه دهخدا
سپیددست . [ س َ / س ِ پیدْ، دَ] (ص مرکب ) مرد سخی و صاحب همت . (برهان ) (آنندراج ).صاحب جود و سخا و بخشش و عطا. (مجموعه ٔ مترادفات ص 113). || در غیاث اللغات آمده است که در شرح خاقانی بمعنی دزد و خیانت پیشه نوشته شده . (غیاث ). || آنکه بظاهر باتقوی نم...
-
جانبرد غزالی
لغتنامه دهخدا
جانبرد غزالی . [ ] (اِخ ) از ملوک چراکسه ٔ مصر و از امرای طومانیان بود هنگامی که سلطان سلیم خان بجنگ با مصر پرداخت او فرمانده ٔ سپاهی بود که از طرف طومانبای برای مقابله با سلطان فرستاده شده بود ولی مغلوب گردید و بعد بخدمت همین سلطان رسید و مطیع وی شد...
-
جنایت
لغتنامه دهخدا
جنایت . [ ج ِ ی َ ] (از ع ، اِ) گناه . || (مص ) گناه کردن . (غیاث ) (آنندراج ). || چیدن میوه از درخت . (کشاف اصطلاحات الفنون ) (ربنجنی ). بکسر جیم و تخفیف نون ، در اصل چیدن میوه از درخت باشد ونقل به ایجاد و احداث شر و سپس بخود شر وز آن پس بفعل حرام ش...
-
ابوزکریا
لغتنامه دهخدا
ابوزکریا. [ اَ زَ ک َ ری یا ] (اِخ ) یحیی بن معاذبن جعفر رازی واعظ. ابوالقاسم قشیری در رساله ذکر او آورده و وی را از جمله ٔ مشایخ شمرده است و گویداو یگانه ٔ وقت خویش بود و او را در رجا و امید و معرفت گفتارهاست . وی ببلخ شد و دیری بدانجا بزیست و ازآنج...
-
حسبة
لغتنامه دهخدا
حسبة. [ ح ِ ب َ ] (ع مص ) شمردن . حساب . (تاج المصادر زوزنی ). || پنداشتن . (زوزنی ). || مرده را در کفن پیچیده در گور کردن . یا دفن کردن در سنگستان . || (اِ) مزد. ثواب . اجر. || امید مزد و ثواب از خدای عزوجل . ج ، حِسَب . || تدبیر: هو حسن الحسبة؛ او ...