کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خیالی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
خیالی
مترادف و متضاد
تصوری، خرافی، فانتزی، فرضی، موهوم، واهی ≠ حقیقی، واقعی
برابر فارسی
پندار
دیکشنری
abstract, chimerical, fantastic, fictitious, illusory, imaginary, insubstantial, notional, shadowy, unreal, unsubstantial, visionary
-
جستوجوی دقیق
-
خیالی
واژگان مترادف و متضاد
تصوری، خرافی، فانتزی، فرضی، موهوم، واهی ≠ حقیقی، واقعی
-
خیالی
فرهنگ واژههای سره
پندار
-
خیالی
لغتنامه دهخدا
خیالی . [ خ َ ] (اِخ ) احمدبن موسی بن شمس الدین شهیربه خیالی از عالمان و زاهدان بود که مبانی علوم را بنزد پدر آموخت وسپس به حوزه ٔ مولانا خضر بیک در بروسا درآمد بعد قصد حج کرد و عازم مکه شد. سلطان محمدخان چون او را راهی حج دید به دستیار و معید او دست...
-
خیالی
لغتنامه دهخدا
خیالی . [ خ َ / خیا ] (ص نسبی ) وهمی . تصوری . || ناپایدار. (ناظم الاطباء). || آنکه اسیر خیالات واهی خویش است . آنکه در عقب خیالهای باطل خود است . || در نزد ارباب بیان و بلاغت عبارت است از صورتی است که در خیال مرتسم میشود و از طریق حواس حاصل میشود و ...
-
خیالی
دیکشنری فارسی به عربی
خيال , خيالي , رائع , رومانسي , صورة , غريب , غير واقعي , ملخص , من بنات افکار
-
واژههای مشابه
-
خيالي
دیکشنری عربی به فارسی
خيالي , پر اوهام , ساختگي , افسانه اي , جعلي , موهوم , انگاشتي , پنداري , وهمي , خيال , تصوري
-
کج خیالی
لغتنامه دهخدا
کج خیالی . [ ک َ ] (حامص مرکب ) عمل کج خیال . کج فکری . کج اندیشی .
-
creature designer
خیالیساز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] فردی که طراحی و غالباً ساخت موجودات خیالی همچون هیولا و موجودات فضایی را براساس نیازهای سینمایی بر عهده دارد
-
روح خیالی
لغتنامه دهخدا
روح خیالی . [ ح ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) بگفته ٔ امام غزالی از مراتب ارواح نورانیه ٔ بشریه است و آن روحی است که محسوسات را اخذ کرده ، آنها را نگاه میدارد تا بروح عقلی که بالای آن است عرضه بدارد آنگاه که حاجت افتد، و این روح در بچه ٔ شیرخواره در آغ...
-
شیطان خیالی
لغتنامه دهخدا
شیطان خیالی . [ ش َ / ش ِ ] (حامص مرکب ) صفت شیطان خیال . سؤظن . (یادداشت مؤلف ). رجوع به شیطان خیال شود.
-
نازک خیالی
لغتنامه دهخدا
نازک خیالی . [ زُ ] (حامص مرکب ) دقت خیال . قوت تخیل . باریک اندیشی . صفت نازک خیال .
-
خیالی بخارایی
لغتنامه دهخدا
خیالی بخارایی . [ خ َ ی ِ ب ُ ] (اِخ ) خیالی بخاری . رجوع به خیالی بخاری شود.
-
خیالی بخاری
لغتنامه دهخدا
خیالی بخاری . [ خ َ ی ِ ب ُ ] (اِخ ) از گویندگان است و شاگرد خواجه عصمت اﷲ بوده و قبرش در بخارا است . رجوع به مجالس النفایس ص 12 و 188 و تذکره ٔ دولتشاه سمرقندی ص 420 شود.
-
خوش خیالی
لغتنامه دهخدا
خوش خیالی . [ خوَش ْ / خُش ْ خ َ / خیا ] (حامص مرکب ) عمل خوش خیال . خوب دلی . مقابل بدخیالی . || غفلت و بی پروایی و بی فکری . || سماجت : خوش خیالی گرفته فلانی ؛ دنه گرفته او را. دنگش گرفته . (یادداشت بخط مؤلف ).